ملکه تومی ریس در شش قرن قبل از میلاد، معاصر کوروش زندگی میکرد، گفته میشود چون پسرش بدست کوروش کشته شده بود برای گرفتن انتقام در راس یک ارتش بجنگ علیه پادشاه ایران کوروش کبیر پرداخت.
اگر از قسمت اخیر آنکه جز افسانه چیز دیگری نمیباشد صرفنظر نمائیم میتوان حدس زد که تومی ریس یک سردار جنگی زن بوده است که لااقل در مقابل کوروش آنچنان مقاومتی نموده، که اثر آن در تاریخ باقی مانده است.
ملکه سمیرامیس بر حسب گفته دیودور دو سیسیل در حدود دوهزار سال قبل از میلاد و به عقیده هردوت فقط 800 سال قبل از میلاد میزیسته است. گفته میشود که از یک بشر و یک الهه بنام درکتو (derkto) متولد شد، که او را در صحرا رها کردند و بوسیله چوپانی بنام سیمیوس (simios) یافت شد.
ابتدا همسر افسری از اهالی نینوا ( پایتخت دولت آسوری در کنار دجله) یا حاکم سوریه بنام اومنس شد، که حاکم مزبور سمیرامیس را در هنگام لشکر کشی به باکتریان همراه برد واو را در جنگ شرکت داد و در هنگام تصرف bactres (منطقه شمال شرقی ایران قدیم ) سمیرامیس آن چنان از خود شجاعت و لیاقت نشان داد که باکتر بزودی تسخیر گردید و به همین علت مورد توجه پادشاه قرار گرفت و پادشاه او را به همسری خود برگزید.
سمیرامیس بیاندازه جاهطلب بود و به علت همین جاهطلبی شوهر تازه خود یعنی پادشاه را کشت که خود به تنهایی مالک تاج و تخت آسوریها گردد. در این هنگام بود که نبوغ ذاتی او ظاهر گردید. احتمالاً نام پادشاه آسوری شمشی آداب پنجم ( 810- 823 قبل از میلاد) بود و اسم آسوری سمیرامیس بنام سامورامات بوده که بنام پسر کوچکش آداد- نی ناری سوم سلطنت نموده است. سمیرامیس سرزمینهای مردابی اطراف رود خانه را با انجام عملیات عظیم و فوقالتصور خشک نمود و زیباترین شهر باستانی را بنام بابل با کاخهای عالی و باغهای معلق در آنجا بنا نهاد، که یکی از عجایب هفتگانه عالم شد.
فتوحات او با شکستی که در کنار رودخانه سند خورد متوقف گردید و به علت غرور زیادی که داشت نتوانست این شکست را تحمل کند و از سلطنت به نفع پسرش نینیاش صرفنظر نمود. سمیرامیس بعد از 42 سال سلطنت پرافتخار از دنیا ناپدید شد. و بنا بگفته افسانه، به شکل کبوتری بهآسمان پرواز نمود. (کلمه semiramis در زبان آسوری به معنی کبوتر است) .
زنوبی ملکه مشهور پالمیر (واقع در سوریه) بود. شوهر دوم او بنام اودهنات رئیس طوایف صحرایی پالمیر بود. در هنگام جنگ در مقابل شاهپور اول پادشاه ساسانی امور جنگی و هدایت آن را بین خود و شوهرش تقسیم نمود. به علت حس جاه طلبی که در او وجود داشت، احتمالاً شوهرش بر اثر تحریک او کشته شد و او بنام پسرش وابالات عهدهدار امور حکومت گردید و در سال 267 میلادی عنوان ملکه شرق را پیدا نمود. بدون اینکه از روم اطاعت نماید قلمرو خود را از یک طرف تا حدود فرات و از طرف دیگر به مدیترانه توسعه داد. سوریه را تسخیر و حتی مصر و قسمتی از آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد. در عین حال اشتغال به امور فرهنگی را نیز از نظر دور نداشت. آداب و رسوم عرب را با فرهنگ یونانی و علوم نظامی رومی مخلوط نمود. دربار او محل ملاقات شعرا و فلاسفه و پناهگاهی برای مسیحیانی که مورد ظلم در نقاط دیگر قرار میگرفتند، گردید و در مدت کوتاه حکومت خود پالمیر را به صورت پایتخت شرق در آورد. بهطوریکه قبلاً نیز اشاره شد چون نمیخواست تحت تسلط روم درآید، اورهلی ین امپراطور روم ( از سال 270 تا 275 که دیوار روم را بنا نهاد و هم اکنون خرابههای آن باقیست) با پالمیر لشکر کشید و نیروی پالمیریها را در محلی بنام امز (emese) واقع در سوریه شکست داد و پالمیر را محاصره و ملکه شرق مجبور شد خود را تسلیم نماید. اورهلی ین پالمیر را خراب نمود (خرابههای آن در قرن 17 کشف شد ولی دارای ارزش هنری نمیباشد). بدین ترتیب او را دستگیر و به رم بردند. نام حقیقیاش بت زبینا (batzebina) بود. بعضی میگویند هنگامیکه او را به رم میبردند در کنار راه رها کردند که از گرسنگی هلاک شود. ولی به عقیده عده دیگر اورهلیین برای باشکوهتر جلوه دادن فتح خود، او را به رم برد و زندگی خود را در ویلائی که به او داده بودند، بسر آورد.
دبوراه(deborah) پیغمبر زن و قاضی قوم بنی اسرائیل است، طوایف جهود را که از بیست سال قبل در زیر یوغ ژاپن (jabin پادشاه کانان یا پادشاه آسور ) خم شده بودند، علیه پادشاه مزبور مسلح نمود و به دستور او باراک barac به سیزارا sisara سردار ژابن حمله کرد و او را شکست داد. در تورات یک سرود مذهبی مشهور وجود دارد که جریان پیروزی اسرائیلیها را بر شانه آنها به خاطر میآورد.
ژودیت یک قهرمان زن اسرائیلی است که زنی جوان و زیبا و بیوه و ساکن بتولی(در فلسطین قدیم) بود. زندگی او مربوط به هفت قرن قبل از میلاد میشود. سردار بخت النصر ( پادشاه نینوا) بنام هولوفرن شهر بتولی را محاصره کرد. ژودیت به منظور نجات قوم بنیاسرائیل خود را تسلیم اردوگاه دشمن نمود و با زیبایی سحرآمیز خود سردار آسوری را مجذوب خود کرد و در هنگام شب هولوفرن را مست و مدهوش نمود و سر از تن او جدا کرد و سر سردار را در داخل کیسهای گذاشت و آن را به نزد همشهریان خود باز گردانید روحیه اهالی بتولی از مشاهده سر سردار مزبور و شجاعت ژودیت تقویت گردید و با حمله به دشمن خط محاصره را شکست و ارتش دشمن را که سردار خود را از دست داده بود، نابود نمودند.
این افسانه زیبا که الهام بخش هنرمندان بسیاری شده است، چندان با حقیقت وفق نمیدهد. افسانه مزبور در حقیقت عبارت از یک نوشته ادبی است که بیشتر جنبه ادبی مورد توجه نویسنده بوده است نه جنبه تاریخی آن. کتاب ژودیت زمانی است که جنبه میهن پرستی داشته و مربوط به قوم بنیاسرائیل است و نویسنده کتاب مصالح مختلف افسانه مزبور را از عصرهای مختلفی به عاریت گرفته است. در این کتاب در حقیقت خواسته خشونت جنگی را که بین خدا و نیروهای بدی وجود دارد بیان نماید. کتاب دانیل نیز زائیده همین نوع احساسات است (دانیل یا دانیال یکی از چهار پیغمبر معروف هفت قرن قبل از میلاد است که او را باسارت به بابل آورده بودند. روزی بر حسب خواسته کاهنین پادشاه او را به گودال شیردان انداخت ولی صبح او را صحیح و سالم یافتند). ترجمه این کتاب در توراتی که در سال 283 بزبان یونانی یافت گردیده، دیده میشود. (قسمت اول تورات بوسیله هفتاد و دو دانشمند عبرانی بزبان برگردانیده شده و این کتاب معروف به تورات هفتاد (la bible des septante ) و یا ترجمه هفتاد میباشد.
نویسنده : دکتر میر حسن عاطفی