پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

بنام او آغاز می کنم!

روزگاری بر ما چیره شده که همگان را بسان پروانه هایی نمایش می دهد که در پس این رخ زیبا گردش معصوم گزندگان چنان نهان است که هر آنچه تصور کنی نتوانی دربیابی که این همان شمایل آرام و ساکن است که روشنی را در گذر نور می دید.

ما بی خبرانیم؛ آری ما آن بی خبرانی هستیم که بیش از آنچه که در ذهن می گنجد و قابل تجسم برای گذر کرده های خاموش است در کنار هم زیسته ایم و خواهیم زیست و خواهند زیست.

حال آنکه گر چهره خاطره هارا گواه این روزگار نمایی و نشانش دهی که ما آنچنان بودیم که نیستیم یقین به سوگند دارم که آینه است که خود را در هم شکند، ابرها بِدْرود حیات گویند و نهرها ازصحبت دلنشین آب روان بإیئستد...

گویش کوتاه خلق قاصر از آن است که بتواند توصیف آنچه را کند که از روز واقعه تلخ تر است.

لب به سخن باز نکنیم، هولناک است؛ چون هیچ از هراس شناخت خود کز گذشته و حال و آینده آگاه هستیم ناگوارتر نخواهی یافت.

این قصه تلخ روزگاران است که درد دل را از قلم چشمانم بازگو می کند.

سرانجام این سرآغاز عیان است که پایانی دگر دارد؛ حال زمانه به آن است که رنگ روزگار را به سرآغازی نو نگارم...

بنام او آغاز میکنم

سپاس گویم خدایم را که دوباره قلمم رقصان شد و بر صفحة روزگار پایکوبی می کند تا برآن نقش خاطره زند.

این بیدل خوش روزگار شاد است و رقصان در جمعی خالی از آن اوباش پریشان حال که از روزگار خود گریزان هستند. نگاه کن و نظارِ گر گردش ایّام باش که در گذر است و مارا نیز با خود می برد.

آه...آهی از نهادم برمی خیزد، چراکه زمانه پریشان حال است و مارا نیز پریشان حال خود نموده است. خداوندا: چرا زمانه چونین سخت و بی رحمانه به جنگ با ما بپاخواسته؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد