استفاده از لغات به جای کدهای ریاضی و همچنین ابداع روش برنامهریزی اتوماتیک، روزگاری از دید همه غیرممکن و حتی خندهدار بهنظر میرسید.
به نقل از مجله زنان، گریس موری هاپر با ابداع اولین کامپایلر کامپیوتری، راه دشوار برنامهنویسی به شکل امروزی را هموار کرد. (کامپایلر برنامه ای است که دستورالعمل های یک زبان برنامهنویسی را به زبان ماشین ترجمه میکند.)
او ریاضی دان- افسر نیروی هوایی آمریکا و پیشگام علم پردازش داده میباشد. هاپر در لابراتوار محاسبات هاواردایکن در دانشگاه هاوارد بر روی مارک۱ بعنوان برنامه نویس مشغول بود (سال ۱۹۴۴) این رایانه اولین رایانه الکترونیکی در آمریکاست. در سال ۱۹۵۲ هاپر به فکر ایجاد اولین کامپایلر برنامه نویسی افتاد
عملیات بسیار حساسی که هرروزه در بانکها، شرکتها و سازمانهای دولتی انجام میشود و حتی ساخت بازیهای کامپیوتری از ابتکارات اولیة او سرچشمه گرفته و پیشرفت کرده است. گریس میگوید: «هیچکس قبلاً به این فکر نیفتاده بود، چون هیچکس به اندازة من تنبل نبود. بسیاری از کارمندان ما دوست داشتند با کدها بازی کنند ولی من میخواستم هرچه زودتر کارها تمام شود و علت استفادة ما از کامپیوتر هم همین بود.»
در آن زمان که کامپیوترها تازه ساخته شده بودند، گریس و همکارانش برای کار با آن، از کدهای ریاضی استفاده میکردند، یعنی دستورها با ارقام به دستگاه داده میشد و ترکیب مخصوصی از صفرها و یکها میتوانست معنی خاصی داشته باشد. مثلاً برای توقف کار دستگاه، باید کد 1001100 را وارد میکردند. برای هر کاری کد جداگانه به دستگاه داده میشد. حتی اگر برنامهها مراحل مختلف از یک عملکرد بودند. این روش نهتنها بسیار زمانگیر بود بلکه درصد خطا را نیز بالا میبرد. یک رقم اشتباه میتوانست تمام برنامه را از بین ببرد.
به گفتة گریس، پرواضح بود که تهیة یک برنامة اساسی و پایه برای کارهای اولیه کامپیوتر ضروری و منطقی بهنظر میرسید..
اما هدف اصلی گریس این بود که عموم مردم امکان استفاده از کامپیوتر را بیابند و با وجود موجهای منفی که از اطراف به او میرسید موفق شد به افکارش جامة عمل بپوشاند. در 1957، سیستم Flow-Matic گریس تنها کامپایلری بود که دستورات را به زبان انگلیسی میفهمید و یکی از سه کامپایلر کامپیوتری بود. اما ضرورت نیاز به یک زبان کامپیوتری جامع کاملاً حس میشد و میبایست در کوتاهترین زمان به وقوع بپیوندد. زبان واحدی که بتواند در تمام کامپیوترها استفاده شود. کامپایلرهای ابداعی گریس هاپر در نهایت چراغ راه رسیدن به یک زبان جامع به نام کوبول شد، زبانی که در همة کامپیوترها، از مراکز دولتی گرفته تا شرکتهای تجاری، استفاده میشد.
سالها از اختراع ماوس کامپیوتر میگذرد. با ما همراه شوید تا سری به زندگی پرفراز و نشیب این ابزار دوست داشتنی امروزی بزنیم
1968: شروع انقلابی
درست 9 دسامبر سال 1968 بود که دوگلاس اینگلبارت – پژوهشگر موسسه تحقیقات استنفورد آمریکا – اختراع منحصر به فردش را در معرض نمایش گذاشت؛ ماوس کامپیوتر! این وسیله در آن زمان یکی از عجیبترین ابداعات به حساب میآمد.
اولین نمونه ماوس اینگلبارت است که در دستان خودش نگه داشته شده است. به شکل مکعبی و جعبه چوبی دستساز آن توجه کنید و به آن چرخهای گردان درشت داخل آن!. تنها شباهت این هیولا با ماوسهای امروزی، همان سیمی است که آن سویش را به کامپیوتر وصل میکند و اطلاعات را رد و بدل میکند؛ بگذریم که دنیای ماوسهای بی سیم، همین خرده شباهت را هم از بین برده است!
1982: اولین ماوسهای لاجیتک
سال های اول اصلا مشخص نبود که ماوس قرار است چه اندازهای باشد یا مثلا چند تا دگمه داشته باشد. اولین ماوسهای لاجیتک که در عکس میبینید (حول و حوش 1982 میلادی)، بیشتر شبیه وسایل آزمایشگاهی بودند تا ابزار روزمره کامپیوتر! لاجیتک تاکنون بیش از یک میلیارد عدد از این وسیله دوست داشتنی و مدلهای مختلف آن را فروخته است؛ مدلهایی که به مراتب از آنچه در تصویر میبینید، زیباتر و راحتتر بودند.
1984: اولین ماوس مایکروسافت
شرکت اپل (Apple) با معرفی اولین کامپیوتر مکینتاش خود در سال 1984، بیش از هر انفاق دیگری در دنیا آن روز، باعث گسترش و رشد گرایش و توجه عموم مردم به ماوس شد. البته اپل اولین کامپیوتر مجهز به ماوس خودش را یک سال زودتر راهی بازار کرده بود؛ کامپیوتری به نام لیزا (Lisa) که متاسفانه سرنوشت خیلی بد و نامناسبی پیدا کرد. در همان سال 1983 بود که مایکروسافت هم اولین ماوس خود را ارائه کرد؛ وسیلهای که 195 دلار در آن زمان قیمت داشت و برای اینکه بتوانید با آن کار کنید، باید یک کارت اینترتال مخصوص برای کامپیوتر شخصیتان میگرفتید و نصب میگردید.
1985: اولین ماوسهای اپل
اولین ماوسهای اپل که در اواسط دهه 1980 به بازار روانه و با نام Mac plus عجین شدند، در مقایسه با مدلهای امروزی بسیار ابتدایی و پیش پاافتاده به نظر میرسیدند. اما باید پذیرفت که اگر آن موقع یک ماوس پیشرفته چند دگمهای بی سیم خودست نوری، جلوی کاربر کامپیوتر میگذاشتی، بیچاره نمیدانست که با آن چه کار باید بکند. ماوسها باید آن وقع ساده میبودند چون قرار بود پیچیدهتر شوند.
1988: اولین ماوس نوری شرکت سان
امروز ماوسهای نوری به خوبی توانستهاند ماوسهای معمولی گوی دار را ضربه فنی کنند و پشتشان را به خاک بمالند اما باید حق داد که در دهه 1980، کمی تا قسمتی عجیب و غریب جلوه میکردند و برای کار کردن با آنها باید یک ماوس پد درخشان خاص برایشان میخریدند و قیمت گزافی هم میپرداختید. قیمت یک چنین ماوسی که در تصویر میبینید و مربوط به سال 1988 است، حدود 100 دلار میشد.
1993: ماوس 2/0 از مایکروسافت
این ماوس که در سال 1993 ارائه شد، یکی از بهترین و پرفروشترین ابزارهای تاریخ کامپیوتر است و حتی بعضا پس از 15 سال استفاده، هنوز در گوشه و کنار در دست کاربران دیده میشود. اصلی ترین مشخصه این ماوس، طراحی ارگونومیک بسیار راحتش در آن زمان برای راست دستها بود (که البته چپ دستها هم راحت استفاده میکردند، اگردائم ماوس را این دست آن به دستمی کردند.)
1993: اولین گوی چرخان (trackball)
گوی چرخان، مثل دوچرخهای است که آن را برعکس کرده باشید. قاعدتا برتری گوی چرخان به ماوس این است که نیاز به ماوس پد ندارد و همین قضیه برای خیلی از کارران، خوب جلوه می کرد... . البته هیچ وقت گوی چرخان نتوانست جایگاه خیلی آن چنانی ای در بین کاربران پیدا کند مگر در کارهای فنی و دقیق خاص!
1993: اولین ماس iMac اپل
این ماوس دایرهای شکل، همراه اولین کامپیوتر iMac شرکت اپل به بازار فرستاده شد و البته نتوانست نام پدران خود را به خوبی زنده کند! بعضی از نویسندگان مجلات کامپیوتری هم نام آن را جزو «25 محصول به درد نخور تاریخ کامپیوتر» نوشتند.
1993: ماوس مفهومی لاجتیک
این ماوس مفهومی لاجیتک که لاغر و دراز هم بود، 2 حسگر (سنسور) داشت که به آن امکان میداد بتواند عمل بزرگنمایی و چرخش را همزمان انجام دهد. البته این محصول آن قدر پیچیده بود که نمیتوانست در بازار خوب بفروشد؛ نکتهای که لاجیتک متوجه آن شد، قبل از اینکه آن را از آزمایشگاه بیرون بیاورد و به مشتریان عرضه کند.
همشهری جوان
از مجموعه شما و خاطرات
بر اساس خاطره سید قاسم ساداتی(قسمت دوم)
خدمت ، خدمته . چه تفاوتی میکنه کجا باشه تدارکات یا هر جای دیگه. این مسئولیت ها هم دوره ایه. هر مدت جاتون عوض میشه.
من و مجتبی هم بودیم.بساط یه خداحافظی گرم با چاشنی اشکهای مادرانه مادرم به راه بود .توی راه هر کسی برای خودش حالی داشت ، یه سری نوحه می خوندن ، بعضی ها سینه زنی می کردن و منم تو فکر اینکه رسیدیم جبهه تو کدوم قسمت فعالیت کنم : تک تیر انداز ،یا... اینکه چقدر طول کشید تا رسیدیم اندیمشک و بعد هم پل کرخه و دهلران و چقدر بلا تکلیف بودیم بماند. بالاخره ما رو به دسته های 10 نفری تقسیم کردن و شروع کردن به اموزش سلاح های نیمه سنگین : تیربار کالیبر 50، تیر بار ژ3 و آر پی جی 7.بعد هم کمی تمرین و شلیک. یه سری تمرین نظامی هم دادن. حالا نوبت فرمانده گردان بود که بیاد و صحبت کنه. آقای جعفر زاده اصل ترک که خیلی سخت فارسی حرف می زد و نحوه استفاده از کلماتش همه رو به خنده می انداخت، حتی هم شهری هاشو.گفت شما بسیج ارتش هستین و اینجا گردان زرهی 1954 قدس ارتش است.فرماندهان شما ارتشی هستند و کلی روی نظم بچه ها تاکید کرد. بالاخره رسید به چیزی که من از اول به اون فکر می کردم : تقسیم نیروها. اول 2 نفر برای اطلاعات شناسایی می خواستن که 2 نفر داوطلب شدند و رفتند. بعد هم نوبت نیروی تک تیر انداز شد. اکثریت دست بلند کردن . منم همین طور .
تو رویای خودم تیر اندازی خودم رو تصور می کردم که وقتی نوبت ما شد گفتن برای شما یه کار مناسبتری سراغ داریم : تدارکات . خدای من! به همه چیز فکر می کردم جز این یکی . تمام رویاهام از تهران تا اینجا نقش بر آب شده بود. دادم رفت هوا: من اومدم بجنگم، نیومدم تدارکات که . تدارکات دیگه کجاست.....
همین موقع بود که یکی دیگه از فرماندهان اومد و ما رو آروم کرد .آروم باشید برادر من ایشون فرمانده شما هستن ؛ این کارتون درست نیست . خدمت ، خدمته . چه تفاوتی میکنه کجا باشه تدارکات یا هر جای دیگه. این مسئولیت ها هم دوره ایه. هر مدت جاتون عوض میشه.
خلاصه انگار چاره ای نبود . با هر دلخوریی بود قبول کردیم و رفتیم مقر فرماندهی گردان که تدارکات هم اونجا بود. بهمون لباس و پتو و .. دادند و گفتند فعلا تو این سنگر استراحت کنید تا فردا.
ادامه دارد...
بعد از ظهر یه روز در بهمن ماه همه جلوی مسجد امیر جمع شده بودند برای اعزام.