"چشمها دروغ نمیگویند!" این جمله قدیمی است که شاید زیاد به گوشتان خورده باشد ولی معنی آن را به درستی درک نکرده باشید.
مطالعات دانشمندان نشان میدهد که بعضی از اجزای چشم انسان طی عمر آن بدون تغییر باقی میمانند.
اسکن چشم برای اولین بار در طی دهه 1970 و 1980 انجام شد و چند سال بعد از آن در 1986 الگوریتمهایی برای این کار توسط دانشمندان نوشته شد.
امروزه از فنآوری اسکن چشم برای شناسایی افراد در فرودگاهها و بسیاری مراکز دیگر استفاده میشود. به این صورت وقتی برای اولین بار وارد یک کشور میشوید، چشم شما اسکن میشود و تصویر آن به یک بانک اطلاعاتی اضافه میشود. بعد از این اگر در محلی حضور داشته باشید، دوربینهای مداربسته شهری میتوانند شما را از بین هزاران نفر شناسایی کنند.
همین روند در نیروگاههای اتمی و مراکز سری و حساس برای کنترل ورود کارکنان به قسمتهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
یکی دیگر از کاربردهای اسکن چشم در پزشکی است. محققان به تازگی دریافتهاند که بیماریهایی مانند فشار خون، دیابت، ام اس و سکتههای خفیف را میتوان با یک اسکن ساده چشم شناسایی کرد. این بحث به طور دقیقتر در ادامه تحقیق بررسی خواهد شد.
اسکن شبکیه چشم
این روش که رتینوگرافی (Retinography) نیز نام دارد از اشکال رگهای خونی شبکیه چشم برای شناسایی افراد استفاده میکند.
پیچیده بودن شکل این رگها به قدری زیاد است که تقریباً هیچ دو انسانی در این امر مشابه نیستند و در روشهای اسکن شبکیه دقت اندازهگیری و نمونهبرداری یک در میلیون است.
اسکنرهای شبکیه از نور فروسرخ برای نمونهبرداری (Mapping) این بخش از چشم استفاده میکنند. به این ترتیب فرد مورد نظر بدون لنز یا عینک به داخل یک دریچه نگاه میکند و یک شعاع کم انرژی و مرئی از نور فروسرخ نقوش شبکیه را اسکن میکند.
در زمان تابش و اسکن، رگهای پرخون داخل چشم مقدار زیادی از نور را جذب میکنند به همین دلیل شدت بازتاب نور در اسکنهای مختلف متفاوت است. اسکنرها معمولا قادرند تا میزان بازتاب را تا 320 درجه اندازهگیری کند. سپس عددی بین 0 تا 4095 به شدت بازتاب از قسمتهای مختلف شبکیه نسبت داده میشود.
اندازهگیریهای بدست آمده داخل یک کد 80 بایتی ذخیره میشوند و به بانک اطلاعاتی شبیکههای اسکن شده اضافه میگردند.
در حال حاضر از این روش در بسیاری مراکز حساس و محلهایی که از افراد در زمان ورود شناسایی به عمل میآید، استفاده میشود. برای مثال در بسیاری از فرودگاههای بینالمللی از افراد در زمان ورود اسکن شبکیه به عمل میآید. در آمریکا برای جلوگیری از جرایم رانندگی و حمل و نقل، از رانندگان کامیون اسکن شبکیه به عمل میآید.
یکی دیگر از کاربردهای این فنآوری که هنوز در ایالات متحده به توافق نرسیدهاست، صدور مجوز کار با استفاده از اسکن چشم است. به این ترتیب تمام شهروندان آمریکایی تحت اسکن چشم قرار میگیرند و در زمان استخدام این شرط توسط اسکن دوباره چشم چک میشود.
اسکن شبکیه مانند هر روش دیگری دارای معایب و فواید خود است. یکی از فواید اصلی اسکن چشم و به خصوص اسکن شبکیه این است که در این روش نیاز به حافظه بسیار زیاد برای ذخیره اطلاعات آنها نیست.
از دیگر فواید این روش میتوان به ایمن بودن آنها نسبت به خطاهای حاصل از وجود هرگونه شیء خارجی و آلودگی نام برد که برخلاف روشهای دیگر تشخیص هویت مانند شناسایی اثرانگشت کار را بسیار راحت میکنند.
عیب اصلی این فنآوری گران بودن آن به دلیل دقت بالای اسکنرهاست. در اسکن شبکیه، دستگاه داخلیترین لایه چشم را شناسایی کند که این کار نیازمند دقت بالا و صرف هزینه هنگفت است. روشهای دیگر اسکن چشم، نظیر اسکن عنبیه از این نظر کارآمدتر هستند.
اسکن عنبیه
فنآوری اسکن عنبیه برای اولین بار در اواسط دهه 1990 میلادی توسط جان دوگمان از دانشگاه کمبریج انگلستان معرفی شد. این نوع اسکن از حلقهها و نقوش رنگی اطراف حدقه چشم برای شناسایی افراد استفاده میکند. این بخش از چشم نیز مانند شبکیه در اکثر انسانها یکتاست.
اسکن عنبیه از یک دوربین CCD دیجیتالی برای شناسایی نقوش عنبیه استفاده میکند. در این نوع اسکن از نور مرئی و نزدیک به فروسرخ برای عکسبرداری استفاده میشود.
دوربینهای مخصوص این نوع اسکن دارای کنتراست بسیار بالایی هستند که شناسایی نقوش عنبیه را آسان میسازند.
در معرض نور فروسرخ نقوش عنبیه به هر رنگی که باشد، به صورت سیاه و سفید با کنتراست بسیار بالا نمایان میشود، که همین امر شناسایی و اسکن این بخش از چشم را بسیار آسان میسازد.
یکی از تفاوتهای اسکن عنبیه با اسکن شبکیه این است که در این نوع اسکن نیازی به بررسی جزئیات داخل چشم نیست و میتوان با یک تصویربرداری سطحی و بدون اینکه نیاز باشد فرد عینک یا لنز چشم خود را بردارد، کار نمونه برداری را انجام داد.
اسکنرهای عنبیه اکثراً دارای قابلیت فوکوس هستند و فقط کافی است که فرد مورد نظر برای چند لحظه به درون یک دریچه نگاه کند.
فاصله چشم تا اسکنر معمولاً باید بین 3 تا 10 اینچ باشد. در زمان اسکن، دستگاه بخشهای زیر را از یکدیگر شناسایی میکند:
• مرکز حدقه
• حدفاصل حدقه و عنبیه
• موژه و ابرو
سپس اسکنر از این بخشها نقوش داخل عنبیه را شناسایی میکند و با توجه به سایه رنگهای بدست آمده این نقوش را به دیتای قابل پردازش و ذخیره تبدیل میکند.
گفتنیاست احتمال اینکه دو نفر عنبیه مشابه داشته باشند 1 به 1078 است.
در اسکن عنبیه بیش از 200 نشانه کلیدی وجود دارد که در حقیقت نمونههای تصادفی از نقوش قنیه هستند. این مقدار در اسکن دقیق اثر انگشت تنها 60 تا 70 نشانه است.
از برتریهای اسکن عنبیه نسبت به دیگر عوامل بیومتریک و همچنین اسکن شبکیه میتوان به ارزانتر و دقیقتر بودن آن نام برد. علاوه بر این امکان اینکه عنبیه در طول زندگی یک فرد ثابت بماند بسیار بیشتر است و حتی افراد نابینا نیز میتوانند مورد این نوع اسکن قرار گیرند. عینک و لنز چشمی نیز برروی اسکن عنبیه تاثیر ندارند.
کاربردهای اسکن چشم
شرکت آمریکایی EyeTicket یکی از شرکتهای پیشرو در زمینه طراحی سیستمهای اسکن عنبیه است. این شرکت یکی از سیستمهای خود را برای اولین بار در المپیک سیدنی تست کرد.بعد از آن سیستمهای اسکن این شرکت در فرودگاههای بینالمللی بسیاری از کشورها از جمله فرانکفورت و شارل دوگول نسب شد. یکی از کاربردهای دستگاههای اسکن عنبیه این شرکت در برنامهای است که شرکتهای هواپیمایی ویرجین آتلانتیک (Virgin Atlantic) و بریتیش ایرویز (British Airways) برای مشتریان انگلیسی خود طراحی کردهاند.
در این طرح مشتریان ثابت (Frequent Flyers) این دو شرکت که از فرودگاه هیترو لندن پرواز میکنند با شرکت در طرح اسکن چشم برای یک بار، دیگر نیازی به ایستادن در صفهای طولانی دریافت بلیت و پاسپورت ندارند و هربار که وارد فرودگاه میشوند تنها چشم خود را اسکن میکنند و به این ترتیب تمام اطلاعات مسافرتی آنها ثبت میگردد.
دیابت، پارکینسون، آبمروارید و آلزایمر جزء بیماریهای بسیار شایع در جهان هستند و کمتر کسی است که نام این بیماریها به گوش نخورده و یا در اطرافیانش شاهد بروز این بیماری نبودهباشد.
تنها در آمریکا بیش از 46 میلیون نفر به این چهار بیماری مبتلا هستند و پزشکان معتقدند در صورت کشف راهی برای پیشبینی بروز این بیماریها میتوان جان بخش اعظمی از این افراد را نجات داد.
برای مثال بیماری پارکینسون زمانی رخ میدهد که بعضی از اعصاب مغز از کار میافتند ولی نشانههای آن تنها زمانی نمایان میشود که این ضایعه مغری 80 درصد مغز را فراگرفته است.
چشمان ما دریچه ورودی مغز و عامل اصلی تکامل آن در دوران کودکی هستند ولی به غیر از این پزشکان دریافتهاند که با بررسی دقیق بخشهای مختلف چشم میتوان بروز بیماریهای مهلک را پیشبینی کرد.
برای مثال محققان دانشکده علوم اطلاعاتی پزشکی هیوستون، دانشگاه تگزاس موفق به ساخت ابزاری برای پیشبینی دیابت، آلزامیر، پارکینسون و پوکی استخوان شدهاند.
محققان دانشگاه تگزاس معتقدند که لایهها و بافتهای چشم هرکدام با ارگانهای مختلف بدن مرتبط هستند. بخشی از چشم که بین قرنیه و عنبیه قرار دارد دارای سرمی مشابه سرم خون میباشد. همین امر باعث میشود که غلظت گلوکوز در این سرم مشابه غلظت این ماده در خون باشد.
در این روش پزشکان با تاباندن نوع خاصی نور میتوانند غلظت گلوکوز سرم چشمی را اندازهگیری کنند و در نتیجه با یک اسکن بسیار ساده و ارزان قیمت چشم، بیماری دیابت را در افراد شناسایی کنند.
در روش دیگری که توسط همین محققان تولید شدهاست، با استفاده از افتراق پویای نور (Dynamic Light Scattering) میتوان بروز بیماری آلزایمر را شناسایی کرد.
پروتئینهای هیدرات سلولز ژلاتینی که در بروز بیماری آلزایمر دخیل هستند میتوانند باعث تجمع پروتئینهای چشمی در عدسی چشم شوند. با استفاده از نوعی نور خاص میتوان تجمع این مواد را شناسایی کرد و قبل از اینکه آلزایمر وارد مرحله حاد شود، جلوی آن را گرفت.
تنظیم برای تبیان: محسن مرادی
منبع: همشهری آنلاین
پیدا کردن راه از یک محل به محل دیگر را ناوبری می گویند. حرکت یک هواپیما از یک نقطه به نقطه دیگر مهمترین بخش هر مأموریت ناوبری است.
در گذشته رسم نقشه برای یافتن محلی مشخص معمولاً وظیفه عضوی مشخص از خدمه هواپیما یعنی ناوبر بود. این وظیفه کار مشکل و پیچیده ای بودو گاهی اوقات دقیق صورت نمی گرفت. چرا که بر پایه مشاهده استوار بود و با استفاده از نقشه های معمولی و لوازم محاسباتی، رسم می شد. امروزه ناوبری هوایی به صورت هنری درآمده که به تکامل نزدیک می شود. با کمکهای ناوبری نوین و سیستمهای نصب شده بر روی هواپیما ، ناوبری هواپیما در ارتفاعات ، آنچنان دقیق انجام می شود که در دهه های قبل تصورش هم وجود نداشت و به صورت یک رویا بود.
3 روش اصلی ناوبری هوایی وجود دارد که عبارتنداز:
1- خلبانی 2- محاسبه تخمینی 3-رادیویی
روش اول که خلبانی است مرسوم ترین روش ناوبری هوایی است. در این روش ، خلبان راه و مسیر خود را بوسیله تعقیب علائمی بر روی زمین پیدا می کند. معمولاً قبل از بلند شدن هواپیما، خلبان برنامه ریزی پیش از پرواز را انجام داده و خطی را بر روی نقشه هوانوردی به منظور مشخص کردن مسیر دلخواه رسم می نماید. خلبان علائم زمینی بسیاری را مانند بزرگراهها، راه آهن ها، رودخانه ها و پلها را مورد توجه قرار می دهد. هنگامی که خلبان برفراز این علائم زمینی پرواز می کند عبور از هر کدام را در نظر دارد تا مسیر را به درستی ادامه دهد و اگر هواپیما مستقیماً از فراز این علائم زمینی عبور نکند، خلبان متوجه می شود که مسیر درست را طی نکرده است.
روش دوم روشی است که در ابتدایی ترین روزهای تجربه پرواز معمول بوده است . این همان روشی است که Lindberg در اولین پرواز خود بر فراز اقیانوس اطلس از آن استفاده کرد. خلبانان معمولاً از این روش زمانی که بر فراز اقیانوس ها ،صحراها یا جنگلها پرواز می کنند استفاده می نمایند. این روش نیاز به مهارت و تجربه بیشتری نسبت به روش خلبانی دارد. دراین روش زمان ، فاصله و جهت اهمیت دارند. خلبان باید فاصله بین دو نقطه را بداند، خلبان بر روی نقشه برنامه ریزی پیش از پرواز مطالعه می کند و بعد مسیری را برای رسیدن به نقطه مورد نظر در نظر می گیرد. خلبان زمان لازم برای رسیدن به مقصد را محاسبه می کند و با سرعت ثابتی به طرف مقصد پرواز می کند. در طول پرواز خلبان از قطب نما برای حفظ هواپیما در مسیر صحیح استفاده می کند. این روش به خاطر تغییر مسیر باد همیشه روش ناوبری موفق و مطمئنی نیست. این روش اساس پروازهای VFR( مقررات مربوط به پرواز در موقعیت های با امکان دید) است.
روش ناوبری رادیویی معمولاً بوسیله تمامی خلبانان مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش خلبان با استفاده از الگوی هوانوردی می فهمد در یک منطقه مشخص با کدام ایستگاه رادیویی باید هماهنگ باشد.(ارتباط داشته باشد)
سپس خلبان می تواند تجهیزات ناوبری رادیویی خود را با سیگنالی که از ایستگاه مورد نظر فرستاده می شود، تنظیم نماید. نشانگری که بر روی دستگاه ناوبری قرار دارد، خلبان را از موقعیت پرواز نسبت به ایستگاه رادیویی آگاه می سازد و درست بودن یا نبودن مسیر را نشان می دهد.
خلبانان لوازم ناوبری مختلفی دراختیار دارند که برای بلند شدن، پرواز و به زمین نشستن بی خطر به آنها کمک می کند.
یکی از مهمترین این لوازم و دستگاهها که به خلبان یاری می دهد، یک سری دستگاههای مراقبت پرواز و تردد در مسیرهای هوایی است که در تمام دنیا فعال هستند. بیشتر واحدهای مراقبت پرواز برای اطمینان از پرواز هواپیماها در مسیرهای مشخص خود حرکت می نمایند از صفحه نمایش رادار استفاده می نمایند. هواپیماها نیز مجهز به گیرنده رادار به خصوصی هستند که Transponder نامیده می شود.این گیرنده ها سیگنال رادار را از مرکز کنترل دریافت کرده و فوراً به آن پاسخ می دهد. وقتی این سیگنال به زمین می رسد، موقعیت هواپیما را بر روی صفحه نمایش رادار نشان می دهد.
خلبانان روشهای ناوبری بخصوصی برای پرواز بر فراز اقیانوسها دارند.
3 روش معمول و مورد استفاده عبارتند از:
1- راهنمایی ساکن: این سیستم یا روش کامپیوترها و دستگاههای ویژه دیگری را شامل می شود که موقعیت هواپیما را به خلبان نشان می دهد.
2- ناوبری با دامنه وسیع (LORAN): هواپیما مجهز به دستگاههایی برای دریافت سیگنالهای مشخص رادیویی که به طور مداوم از ایستگاه فرستنده ارسال می شود، است. این سیگنالها موقعیت هواپیما را نشان می دهند.
3- سیستم موقعیت های جهانی(GPS): که امروزه تنها روشی است که قادر به نشان دادن موقعیت دقیق، در هر زمان و هر مکان با هر وضعیت آب و هوایی می باشد. گیرنده سیستم که بر روی هواپیما نصب شده ، سیگنالها را از طریق ماهواره ها در سراسر جهان دریافت می کند.
منبع:APG
نویسنده:کامران احمدی
تنظیم برای تبیان: محسن مرادی
اواخر پاییز سال 88 گروهی بین المللی از اخترشناسان استرالیا، آمریکا و انگلستان با استفاده از تلسکوپ آنگلو- استرالیایی در نیوساوت ولز و رصدخانه ی کک در هاوایی موفق به کشف 4 سیاره ی فراخورشیدی در اطراف دو ستاره ی نزدیک به خورشید شدند. سه تا از این سیاره ها، که جرمشان در بازه ای بین 3/5 تا 9/24 برابر جرم زمین تخمین زده شده است، به دور ستاره ی 61- سنبله (ستاره ای که از بسیاری جهات شبیه خورشید است) می گردند. این ستاره را که در فاصله ی 28 سال نوری از زمین قرار دارد، می توان با چشم برهنه در آسمان دید.
چهارمین سیاره ای که این گروه کشف کردند، سیاره ای مشتری مانند است که پیرامون ستاره ی 23- میزان می گردد. در سال 1385/2006 نیز وجود سیاره ای دیگر در اطراف این ستاره (که در فاصله 84 سال نوری از زمین قرار دارد) تأیید شده بود. یکی از محققان اصلی این کاوش دکتر هیو جونز، استاد دانشگاه هرفوردشایر است. اهمیت سیارات فراخورشیدی، چشم انداز مأموریت کپلر و نقش منجمان آماتور در شکار چنین سیاراتی، موضوعاتی بودند که در گپ کوتاه ماهنامه نجوم با وی مطرح شدند.
ما برای کشف این سیاره ها از روش سرعت شعاعی یا همان انتقال دوپلری استفاده کردیم. یعنی در طول زمان انتقال، خطوط طیفی ستاره ی هدف را بررسی کردیم. در حقیقت این انتقال طیفی در حکم نشانه ای است که با کمک آن و با اطلاع از جرم ستاره و تناوب ظهور این نشانه، می توانیم جرم سیاره را تخمین بزنیم. البته این جرم درصد خطایی هم دارد که ناشی از خطاهای اندازه گیری و مشخص نبودن زاویه ی انحراف مداری سیاره با خط دید ماست. تمام جزییاتی که ما به دست می آوریم بر مبنای جرم و تناوب سیاره در کنار جرم ستاره ی مادر است. درباره ی این منظومه های جدیدی که پیدا کرده ایم، ما بسیار خوش شانس بودیم چون ستاره های مادر آن ها و به ویژه ستاره ی61- سنبله، بسیار شبیه به خورشید ما هستند و به همین سبب می توان مشخصات سیاره ها را بر مبنای تشابه ستاره ی مادر با خورشید ارزیابی کرد.
پیش از این ما سیارات فراخورشیدی ابرزمین مانندی را در اطراف ستاره های کم جرم تر پیدا کرده بودیم، اما این نخستین باری است که چنین سیاراتی در اطراف ستاره هایی خورشید مانند و ستاره هایی با جرم بیش از خورشید پیدا می شوند و گذشته از اهمیت و جذابیت این تشابه ستاره های مادر، نکته ی مهم دیگری که در این باره وجود دارد این است که ما در مرزهای توانایی ابزارهای خود دست به کشف این سیاره ها زدیم و به نوعی مرزهای کشف سیارات فراخورشیدی ابرزمین را گسترش داده ایم.
سیارات فراخورشیدی به طور خاص موضوع بسیار مهمی برای حوزه ی گسترده و در حال رشد اخترزیست شناسی به شمار می روند.
کپلر مأموریتی بسیار هیجان انگیز است، چون این امکان را به ما می دهد تا سیاراتی با شعاعی بسیار کوچک تر از آنچه تاکنون در بازه ی اکتشافات ممکن قرار داشت پیدا کنیم. کپلر می تواند تغییرات بسیار جزیی در نور ستاره ها را، که بر اثر گذر سیاره از مقابل آن ها رخ می دهد، آشکار کند. این روش مکملی است برای روش انتقال دوپلری و امید داریم تعداد زیادی از سیاره ها را آشکار کند.
بگذارید این طور پاسخ بدهم که به نظر من سیارات فراخورشیدی علاوه بر ویژگی های مهم اخترشناسی، حلقه ی ارتباطی بسیار مهمی را میان اخترفیزیک و سایر شاخه های علوم می سازند. سیارات فراخورشیدی به طور خاص موضوع بسیار مهمی برای حوزه ی گسترده و در حال رشد اخترزیست شناسی به شمار می روند.
ممکن است خیلی زود این اتفاق بیفتد اما اگر خیلی خوش شانس نباشیم شاید مدت بیشتری طول بکشد تا متوجه شویم آنچه یافته ایم واقعاً سیاره ای زمین مانند است. برای این که موضوع را بیشتر باز کنم باید بگویم که اکنون ابزارهای موجود ما از نظر حساسیت و قدرت تفکیک امکان آشکارسازی سیارات زمین مانند را دارند. اگرچه با فناوری امروز پیدا کردن این سیارات دشوارتر از گونه های دیگر سیاره هاست، به طور اصولی با همین فناوری و البته با تلاش بیشتری به دنبال پیدا کردن سیاره ای با جرم زمین هستیم که در مداری معادل مدار زمین به دور ستاره ای مانند خورشید بگردد. ولی برای این که چنین کشفی را با اطمینان اعلام کنیم نیازمند رشد فناوری های خود هستیم و باید نسل تازه ای از ابزارهای تفکیکی وارد عرصه شوند.
منجمان آماتور نقشی مؤثر و البته در حال رشد در جست و جوی سیارات فراخورشیدی به روش ریزعدسی و گذر ایفا می کنند. در روش ریزعدسی، بسیار مهم است که ما انبوهی از اطلاعات مربوط به هدف را گردآوری و آن ها را بر مبنای هندسه ی عدسی ها بررسی کنیم. کلید موفقیت در این کار رصد دائمی و زیر نظر گرفتن پیوسته ی رویدادهایی است که در هدف جست و جو رخ می دهند. اکنون بخش بزرگی از این فرآیند را منجمان آماتور انجام می دهند. در مورد روش گذر نیز، نیاز جدی و مهمی به بررسی دائم، دقیق و صبورانه ی ستاره ای خاص وجود دارد که باز هم بخش عمده ای از آن توسط آماتورها صورت می گیرد. می توانید نمونه ای از این همکاری را در سایت www.oklo.org ببینید. ضمن این که من به طور جدی انتظار افزایش و پررنگ شدن این نقش را دارم که با توسعه ی روش های دیگری به واقعیت خواهد پیوست.