پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

راز زندگی بدون مشکل

قدرت روانی خود را برای موفقیت افزایش دهید 

انسان 

فقط افرادی عاری از مشکلات و مسائل هستند که دیگر در کنار ما نیستند. بنابراین، مشکلات یکی از نشانه های زندگی و حیات است. هر چه بیشتر درگیر مشکلات باشیم، زنده تر و فعال تریم.

مشکلات و پیشرفت ها با هم پیش می روند و نمی توان یکی را بدون دیگری در اختیار داشت.

این رویه ی برخورد با ناملایمات و مشقت ها، بیانگر چیزی است که می توان آن را نیروی روانی موفقیت نامید و موضوع آن چگونگی برخورد با موانعی است که با آنها روبرو می شویم. اکثر مردم از لحاظ فیزیکی و بدنی سالم اند ، اما از جنبه ی نگرش به زندگی ممکن است از سلامت روانی برخوردار نباشند.

راز آن، در این نیست که عاری از مشکلات باشیم، زیرا این گمان دست نیافتنی است ، بلکه داشتن یک روش مثبت و پرانرژی برای حل مشکلات است.

اکثر مردم از لحاظ فیزیکی و بدنی سالم اند ، اما از جنبه ی نگرش به زندگی ممکن است از سلامت روانی برخوردار نباشند.

چگونه بر مشکلات غلبه کنیم؟

یک بار هنرپیشه ی معروفی اظهار کرد: « مهم نیست که شما به زمین بیافتید ، بلکه مهم این است که برخیزید». هر فردی مشکلات و سختی هایی دارد که باید با آنها مبارزه کند. کسانی از این عرصه سرفراز بیرون می آیند که مهارت رویارویی با ناملایمات را بدون از دست دادن اراده و انرژی شان داشته باشند. توصیف نیروی روانی دشوار است، اما می توان آن را در وجود کسانی یافت که با جسارت و شجاعت برای دستیابی به اهداف شان در حال مبارزه و تلاش اند.

 

در این جا سه قاعده که به توسعه ی سلامت روانی کمک می کنند را ذکر می کنیم:

دیگر از کلمه ی «مشکل» استفاده نکنید ، زیرا تداعی کننده ی احساس منفی است و مأیوس کننده است. در عوض واژه ی مبارزه یا چالش را به کار ببرید: « ما با برخی از چالش های بزرگی روبروییم که باید آنها را حل کنیم. باید آنها را به مزیت تبدیل کرده و روی آنها کار کرد.»

مبارزه و چالش واژه ای مثبت و انرژی زاست که با بیشتر ما را برای کشف یک راه حل ترغیب می کند. چالش، نیمه ی پر لیوان است در حالی که مشکل، نیمه ی خالی لیوان است.

ارزشمندترین دارایی شما داشتن یک تفکر مثبت است.

قاعده دوم: چیزی به نام شکست وجود ندارد بلکه یک بازخورد است.

وقتی موشک های هدایت شونده از مسیر خارج می شوند ، حس گرهای بازخورد ، خطا را یافته و مسیر را اصلاح می کند. این آگاهی از خطا، موشک را قادر می سازد تا با دقت به مسیر صحیحش دست یابد.

همین نگرش را نسبت به خودتان داشته باشید. زمانی که مرتکب اشتباهی می شوید ، شکست محسوب نمی شود ، بازخوردی است که مکانیسم هدف یابی شما برای این که دوباره شما را به مسیر صحیح هدایت نماید ، به آن نیاز دارد.

برنامه نویسان رایانه ای می دانند هنگامی که برای اولین بار برنامه ی جدیدی را راه اندازی می کنند احتمالاً به طور صحیح کار نخواهد کرد و باید معایب آن را رفع کنند. آنها احساس شکست یا ناراحتی نمی کنند بلکه اصلاحات لازم را انجام داده و مراحل برنامه را بر پایه ی آموخته های خود تغییر داده و تصحیح می کنند.

بهترین واکنشی که شما در مقابل یک اشتباه می توانید داشته باشید این است که آن را به عنوان یک تجربه ی آموزنده بپذیرد.

 هر گاه موضوعی مسیر غلط و نادرستی را بپیماید ، استقامت خود را حفظ کرده و به خودتان بگویید: «چه بازخورد جالبی است، چگونه می توانم از این بیاموزم، چه طور می توانم آن را به مزیتی برای خود تبدیل کنم؟»

 

افراد پر انرژی و مثبت نیز درست به اندازه ی دیگران در برابر مشقات و ناملایمات متأثر می شوند اما تفاوت موجود در پیامدهای بعدی آن است.

 

قاعده سوم: راه حلی وجود دارد ، همه ی کاری که باید انجام دهید یافتن آن است.

ممکن است دنیا پر از مشکلات باشد اما مملو از راه حل نیز هست. تشخیص این مطلب باعث می شود  که نیروی خلاق ما به جریان بیافتد و خلاقیت ها را به حرکت درآورد ، لحظه ای که می گوییم: « این سخت است، این موثر و کارساز نیست و یا این بسیار دشوار است ، در واقع خلاقیت خود را سرکوب کرده ایم.»

ذهن تان را روی را ه حل متمرکز کنید. تصور کنید که وقتی چالش حل شود زندگی چگونه خواهد بود.

 

منبع : مجله راه موفقیت - پرسمان

قاعده اول: این یک مبارزه است نه مشکل.

مولکول عشق

وقتی عاشق می شویم به نظر می رسد مغز ما طبیعی فعالیت نمی کند . کف دستانمان عرق می کند ، نفسهایمان بند می آید ، به درستی نمی توانیم فکر کنیم و احساسی شبیه به اینکه پروانه ای در دلمان پر میزند به مادست می دهد. با این همه این احساس شگفت انگیز است . جرقه آن می تواند با چیزی به سادگی دیدن چشم ها ، لمس کردن دست ها،شنیدن موسیقی یا خواندن کتابی به وجود آید.

عامل ایجاد این تحریک، مولکول کوچکی موسوم به فنیل اتیل آمین است.این مولکول همراه با دوپامین و نوراپی نفرین میتواند یک حس نا معلوم ولی شادی آفرینی را که منجر به علاقه سیر ناپذیری می شود ایجاد کند.ولی متاسفانه در اینجا محدودیت هایی به خاطر برخی بمباران انتقال دهنده های عصبی ناشی از برخی پاسخ دهنده های کسل کننده وجود دارد.

فنیل اتیل آمین ماده ای شیمیایی طبیعی شبیه آمفتامین و دوپامین است که تجربه عالی عشق را برای ما فراهم می کند.

چیزی که توصیف عشق را مشکل می کند تلنگرهای اولیه آن در قشر جلوی مغزاست که انسان را قادر می سازد لذت بودن با شخصی خاص را ، حتی اگر تا آن زمان بک بار بیشتر او را ملاقات نکرده باشد ، برای خود پیش بینی کند. اگر این تلنگرها به اندازه کافی قوی باشند به آن ((حافظه آینده)) گویند که درگیر پاسخ به جنگ و گریزهای قدیمی قسمت جلوی مغز و مسئول رفتارهای ناخواسته ای چون لکنت زبان، عیاشی،لودگی و خنده های بلند به لطیفه های دیگران خواهد بود.اندورفینها که ساختاری شبیه به مرفین دارند بیشتر به ماده ای که می تواند در انسان احساس خوشی و شعف ایجاد کند شناخته شده اند. این مواد به عشاق ، آرامش مشابهی می بخشد ولی نه در همان لحظات اول.

اندورفینها در مراحل اولیه جذب با تحریک تک یاخته های خاصی در مغز میانی به شکل کاتالیزگر عمل کرده و آمفتامین های طبیعی قوی یعنی دوپامین و فنیل اتیل آمین را تحریک می کنند .آنها با فرمانهای خود در مغز فکر و خیال ها را طراحی می کنند ، هر فکرو خیالی را !!!!

باور کنید ، کودکی اش را...

کودک

اهمیت تربیت در دوران کودکی

دوران کودکی در زندگی انسان از اهمیتی ویژه برخوردار است. در این دوران می‌توان بنای یک زندگی سالم و سعادتمندانه را پی‌ریزی کرد و از بروز بسیاری از مشکلات در آینده جلوگیری نمود.

بسیاری از نابسامانی‌های روانی و اخلاقی انسان ناشی از تربیت نادرست او در دوران کودکی است.

بنابراین، اگر خانواده با اصول و روش‌های صحیح تربیت کودک آشنا باشد و آنها را به کار بندد، در دوره نوجوانی با مشکلات کمتری روبرو خواهد شد. از اینجا می‌توان دریافت که آموزش خانواده ها و آشنا ساختن آنها با روش های صحیح تربیتی تا چه اندازه در تامین سعادت فردی و اجتماعی افراد جامعه موثر است.

 

به چه دورانی «کودکی» گفته می‌شود؟

معمولاً از آغاز تولّد تا حدود 13-12 سالگی را که تقریباً پایان دوره دبستانی است، دوران کودکی می‌نامند. این دوره از دو بخش عمده تشکیل می شود: دوره قبل از دبستان و دوره دبستانی.

در تعالیم اسلامی نیز مراحل رشد به سه دوره مشخص هفت ساله تقسیم شده است. هفت سال اول را که تقریباً مطابق با دوره قبل از دبستان است، «دوره سیادت» نامیده‌اند. هفت سال دوم را «دوره اطاعت» نامگذاری کرده‌اند و بالاخره هفت سال سوم را «دوره وزارت» نام نهاده‌اند.

در مرحله ی پیش از دبستان و سال های اولیه ی کودکی نباید با تهدیدهای دائمی او را از دست زدن به اشیاء بازداشت زیرا این گونه بازداشتن‌های مداوم اثرات نامطلوب در کودک برجای می‌گذارد و او جهان را مکانی خطرناک می‌پندارد و در آن احساس امنیت نمی‌کند.

دوره قبل از دبستان

کودک پس از تولد خود را با دنیایی ناشناخته روبرو می‌بیند. از همان ماه‌های اولیه، اشیاء پیرامون وی نظر او را جلب می‌کنند و کنجکاوی وی را بر می‌انگیزند. او می‌خواهد با محیط اطراف خود آشنا شود . از این رو پیوسته به دستکاری اشیاء می‌پردازد. در این مرحله نباید با تهدیدهای دائمی او را از دست زدن به اشیاء بازداشت زیرا این گونه بازداشتن‌های مداوم اثرات نامطلوب در کودک برجای می‌گذارد و او جهان را مکانی خطرناک می‌پندارد و در آن احساس امنیت نمی‌کند.

محیط زندگی کودک در سال های اول زندگی باید ساده و خالی از اشیاء قیمتی و لوازم خطرناک باشد تا مادر مجبور نشود که کودک را پیوسته از دست زدن به این یا آن وسیله باز دارد و به او اعلام خطر نماید.

 

کودک

برخی خانواده ها از همان ابتدا با پرخاش و تنبیه کودک را از کارهای کودکانه باز می‌دارند. بعضی مادران برای وادار ساختن طفل به کنترل ادرار به روش‌های خشونت‌آمیز دست می‌زنند و پیوسته کودک را به بهانه‌های گوناگون تنبیه می‌کنند. تحقیقات نشان داده است کودکانی که در سال‌های اول زندگی دچار اضطراب و تشویق می‌شوند یا با تنبیهات فراوان پدر و مادر روبرو می گردند، در مراحل بعدی ممکن است دچار انواع مشکلات رفتاری شوند. از این رو:

در سنین اولیه حتی المقدور نباید از تنبیه استفاده کرد یا در آن زیاده روی کرد به ویژه نباید از تنبیه بدنی استفاده کرد.

 

پدر و مادر عزیز : شما تنها حامیانی هستید که کودکتان بعد از ورود به دنیا دارد و محبت و تعهد شما چیزی است که خداوند متعال به دلیل آن نوزاد انسان را با کمترین توانایی نسبت به بقیه ی موجودات خلق کرده است اگر بچه  بعضی حیوانات بعد از تولد می توانند روی پای خود بایستند ، فرزند شما بعد از ماه ها و با لمس دستان مهربان و پر توان شما هم یاد می گیرد راه برود و هم حس می کند شما عزیزان حامی و پشتیبان اوهستید .پس این مقامی را که خداوند به شما داده است را با رفتار نادرست خود و کم تحمّلی ، شادترین روز های فرزندتان را با خاطرات تلخ همراه نکنید.

در مقالات بعد به بررسی بقیه ی جنبه های کودکی و راه های صحیح برخورد با فرزندانمان می پردازیم.

 

منبع : کتاب رفتار والدین با فرزندان - با تغییر و تلخیص