پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

ازدواج سخت نیست اگر ...

حلقه 

بیشتر جوانان به دلیل واهمه از مشکلات اقتصادی و هزینه های بالا در تشکیل خانواده ،ازدواج را به تاخیر انداخته تا پس از جمع آوری و اندوخته کردن مال و اطمینان کامل گام پیش نهند که باید به جوانان گفت که روزی دست خداست.  

 

این جمله را شاید از طرف پدر و مادر و اقوام به گوشتان خورده باشد"مگه ماها که ازدواج کردیم اولش چی داشتیم"!"روزی دست خداست."

 

در حال حاضر جوانان مشکلات اقتصادی و مستقل نبودن را سد راه ازدواج و تشکیل خانواده می دانند و برگزاری مراسم و هزینه های سنگین و  توقعات طرف مقابل با داشتن یک حقوق کارمندی کافی نمی دانند.

 

اگر جوانان به زندگی گذشتگان و پدر و مادرشان توجه داشته باشند همه آنها از زندگی در خانه پدربزرگان و دور هم با وسایل ابتدایی و ساده می گویند و بعد از چند سال و داشتن دو سه فرزند صاحب همه چیز از جمله خانه بزرگتر  و وسایل بهتر شدند.

جوانان باید از زندگی پدر و مادرها و کسانی که چند ساله ازدواج کردند می توانند درس بگیرند که زندگی ساده ولی با صبر و گذشت و به دور از افراط و تفریط ،  توانسته اند یک زندگی خوب و متوسط داشته باشند.

جوانان زمان ازدواج و داشتن زندگی مستقل را زمانی که خانه و ماشین و درآمد کافی برای برگزاری مراسم عروسی را داشته باشند می دانند و از ازدواج کردن واهمه دارند.

 

بیشتر جوانان به دلیل واهمه از یک زندگی مستقل،ازدواج را به تاخیر انداخته تا پس از جمع آوری و اندوخته کردن مال و اطمینان کامل گام پیش نهند.

 

اما اغلب این گونه دغدغه ها برای جوانان روا نیست، زیرا با حداقل ها نیز می توان زندگی را آغاز کرد،چون رزق و روزی در گرو ازدواج است.

در همین زمینه بسیاری از احادیت و آیات قرآنی آورده شده است،"خانواده تشکیل دهید که آن برای شما روزی آور است"و رسول اکرم(ص) در کلام شیرین دیگری می فرماید:"با زنان ازدواج کنید که آنان،ثروت و روزی می آورند."

 

پیامبر گرامی می فرماید:"به وسیله ازدواج روزی بیابید."

نه تنها عنایت الهی در ازدواج محسوس است، ازدواج عاملی است برای دستیابی به روزی.

 

اما نمی‏توان صرفا به دلیل کار یا شغل کم درآمد ، امر مهم ازدواج را نادیده گرفت و معیارهای مهم دیگر را فراموش کرد و نیاز به داشتن زندگی مشترک را فقط به دلیل نداشتن پول، کنار گذاشت. همان طور که در احادیث دیگر دیده‏ایم ، به فرموده پیامبر(ص) :" بی همسران را همسر دهید ، زیرا با این کار ، خداوند ، اخلاق آنان را نیکو و روزی‏شان را زیاد می‏کند و به جوان‏مردی شان می‏افزاید". از این نکته بر می‏آید که به واسطه امر مهم ازدواج، خداوند، شخص را در به دست آوردن شغل (که همان وسیله روزی است) ، یاری می‏کند.

درست است که برای تأمین اکثر نیازهای بشریت، پول مهم است، اما بعضی از تاخیر در ازدواج ها واقعا از بی پولی نیست بلکه راضی نبودن به آن اندازه دارایی است که می تواند یک زندگی دونفره ی ساده را تشکیل داد. 

دیدگاه کارشناسان و صاحب نظران نیز در این خصوص این است:"جوانان موانع اقتصادی را مهمترین مشکل ازدواج و ادامه تحصیل را مقدم بر امر ازدواج می‌دانند".

 

"مشکلات اقتصادی ، بالابودن هزینه تهیه جهیزیه ، میزان مهریه ، اجاره و خرید خانه ، بالابودن هزینه مراسم عروسی، مشکلات فرهنگی و موانع خانوادگی و اجتماعی را از دیگر موانع سد راه ازدواج جوانان می دانند".

"اما کارشناسان بر این باورند بهترین راه تامین هزینه‌های مربوط به ازدواج را تامین هزینه‌ها از سوی والدین، پس‌انداز و توان مالی شخصی، وام گرفتن از بانکها و صندوق‌های قرض الحسنه است و جوانان در آغاز زندگی می توانند به راحتی این مشکلات را حل کنند".

فلسفه رزق و روزی بعد از تشکیل خانواده در بین جوانان باید به یک باور اعتقادی تبدیل شود تا از ازدواج و تشکیل خانواده ترسی نداشته باشند.

برای حل بحران بالا رفتن سن ازدواج همه باید دست به دست هم بدهیم . هر کس در حد توان خود . اگر در حال حاضر جوانان کمی از سختگیری‏ها بکاهند و با دقت و به آسانی به آن بنگرند و فقط به داشتن شغل مناسب و درآمدزا و به اندازه کفاف نیازهای یک خانواده ، خود را قانع کنند ، شرایط ازدواج را مهیا ساخته اند.

 

منبع : برنا

راز و رمز پولدار شدن

پولداری 

در این مقاله سعی داریم  چهار کلید موفقیت را به شما معرفی کنیم البته نوعی از موفقیت که در آینده شغلی شما و کسب در آمد بیشتر کمک کننده باشد. مطمئنیم شما نیز می توانید موفقیت خود را با آن ها تضمین کنید ...

 کلید اول

تخصص عبارت است از توانایی شما در بکار بستن استعدادتان آنهم در قسمتی حیاتی که برای  شما یا مشتریانتان ارزشمند است. انتخاب این قسمت که در چه زمینه ای تخصص داشته باشید  در موفقیت بلند مدت شما بسیار  تعیین کننده است. شما در چه زمینه ای تخصص و مهارت دارید؟   

جنبه های مثبت خود را تقویت کرده ، موارد ضعیف را در اولین فرصت ممکن ، شناسائی و اصلاح نمائید. 

 کلید دوم

تمایز عبارت است از اینکه چگونه در یک یا چند زمینه که تخصص دارید یا کارایی شما بهتر است برتری خود را نشان دهید.

توانایی شما در متمایز کردن خود براساس کیفیت کار بالا بسیار مهم و کانون فعالیت شغلی شماست.

شما به عنوان یک فرد باید حداقل در یک زمینه کاری برتر باشید. اگر از کارفرما یا کارمندان شما درباره شما بپرسند:

«برتری او در چه زمبنه ای است؟» آنها چه جوابی در مورد شما خواهند داد؟ در کدام قسمت کار ،شما برجسته هستید؟  

پولداری 

چه کاری را بهتر از هر کسی انجام می دهید؟ چه کاری را اگر شما انجام دهید سود زیادی نصیب سازمان شما می شود.

اگر تاکنون در حرفه خود یک زمینه را مشخص نکرده اید تا در آن بهترین باشید، باید زودتر اقدام کنید.

نقشه شما برای تبدیل شدن به فردی برجسته ،در حرفه خود چیست؟ و چگونه میزان برتری خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در یک زمینه کاری اندازه می گیرید؟ این اندازه گیری، استاندارد شما را برای کارایی نشان می دهد.

 بهترین بودن در یک زمینه مهم از شغل و حرفه شما بیشتر از هر چیزی به پیشرفت شما کمک می کند.

اغلب شما می توانید خط مشی شغلی خود را با توجه به نیاز مشتریان مهم برای ساختن آینده تغییر دهید.

 کلید سوم 

تقسیم بندی عبارتست از توانایی شما در مشخص کردن افراد و سازمانهایی که سود بیشتری برای شما دارند. نحوه کار بدین صورت است که  شما به طور واضح مهمترین مشتریان خود را مشخص می کنید. و برای جلب رضایت این گروه خاص از مشتریان تصمیم گیری می کنید. اغلب شما می توانید خط مشی شغلی خود را با توجه به نیاز مشتریان مهم برای ساختن آینده تغییر دهید.  مشتری های اصلی خود را درست بشناسید و به آنها نزدیکتر شوید. تا با نیاز آنها آشنا شوید. 

کلید آخر

تمرکز عبارتست از توانایی شما در تمرکز ذهنی بر روی خدماتی است که برای آن شخص یا سازمان اهمیت دارد. این چهار استراتژی نقطه کانونی حیاتی برای رسیدن به  دست آوردهای فوق العاده در سازمان و حرفه شماست.

 

توجه: از خود بپرسید:« کدام مهارت است که اگر آن را در خود تقویت کنید بیشترین اثر مثبت را در حرفه شما به جا می گذارد؟ پاسخی که به این سؤال می دهید را به عنوان یک هدف بنویسید و برای آن یک ضرب العجل تعیین کنید. برای خود طرح و نقشه داشته باشید و  برای رسیدن به هدف پر تلاش باشید تا بر آن نائل شوید. این کلید واقعی رسیدن به موفقیت شغلی است.

نوشته دکتر ظهرابی

روبان قرمز چطور به نشان ایدز تبدیل شد؟

آرمانی که استفاده ازروبان قرمز را باب کرد آرمان آگاهی یافتن و آگاهی دادن به عموم درباره بیماری ایدز بود.

در سال1991  گروهی از هنرمندان ، که بسیاری از دوستان آنها بر اثر ابتلاء به ایدز جان خود را از دست داده بودند، با تأسیس گروه ایدز تجسمی (THE VISUAL AIDS ARTISTS CAUCUS) در شهر نیویورک تصمیم گرفتند با به خدمت گرفتن هنر، به نبرد با این بیماری مرگبار بپردازند. اولین بار آنان بودند که روبان قرمز را به عنوان نشان گروه خود انتخاب کردند.

پاتریک او کانل ، بنیانگذار گروه ایدز تجسمی ، هنوز هم روی تک تک لباس های خود یک روبان قرمز دارد؛ و البته خود او هم به ایدز مبتلاست.

او می گوید: من از ایدز نمی میرم، من با ایدز زندگی می کنم. رفقای زیادی داشتم که وقتی بیمار شدند، خیلی جوان بودند. آنها همه در جوانی از دنیا رفتند و من زندگی خود را برای آنها صرف می کنم.

با پاتریک در حالی که روی کاناپه ای در منزلش، واقع در منطقه شمالی شهر نیویورک نشسته است، گفتگو می کنم . چهره او از بیماری تکیده شده ، اما هنوز در وجودش سرزندگی مشهود است.

در کنار او الن فریم، از اعضای گروه 15نفره ایدز تجسمی، نشسته است. او که یک عکاس است در سال 1991مانند دیگر اعضای این گروه یک هدف را دنبال می کرد و آن هم یافتن وسیله ای بود که بتواند مردم را وادار به اندیشیدن درباره ایدز کند.

الن می گوید : چاره دیگری نداشتیم. ما باید از هنرمان استفاده می کردیم. درست مثل این بود که ایدز یک شبه کل جامعه هنری نیویورک را می بلعد. ناگهان چشم باز کردیم و دیدیم خیلی از همکاران و دوستان ما دارند با مرگ دست و پنجه نرم می کنند.

او ادامه می دهد: ابتکار استفاده از روبان موقعی به فکر ما رسید که دیدیم چطور پس از پایان جنگ خلیج فارس آمریکایی ها حتی در شهرهای کوچک آمریکا، برای حمایت از سربازان، از روبان های زرد استفاده کردند. اما سؤال بعدی این بود که چه رنگی برای روبان ایدز مناسب است و بعد با آن چه باید کرد؟

آن زمان بود که بحث میان گروه در گرفت و سرانجام آنها در مورد رنگ قرمز به توافق رسیدند.

الن در این باره می گوید: ما با رنگ های دیگر شروع کردیم. بعد یکی یکی آنها را کنار گذاشتیم و بالاخره رنگ قرمز را انتخاب کردیم چون رنگی است که جلب توجه می کند و همچنین حسی پر شور را القا می کند.

به او یادآوری می کنم که قرمز همچنین رنگ خون است و پاتریک با تأیید حرف من اضافه می کند: و همین طور رنگ عشق .

گروه هنرمندان ایدز تجسمی، ابتدا برسرشکل پایپون به عنوان نماد ایدز اختلاف داشت، اما پس از مدتی طرحی را پذیرفت که حالا در سراسر جهان به عنوان سمبل ایدز شناخته می شود.

آن سال، پاتریک در برادوی، مرکز تئاترآمریکا در نیویورک، آشنایانی داشت و مراسم اهدای جوایز تونی (TONY AWARDS) نیز قرار بود به زودی برگزارشود. گروه، سه هزار روبان قرمزی را که آماده کرده بود به محل برگزاری مراسم تحویل داد. اما اتفاقی که افتاد هرگز برای آنها تصور نبود . هنگام پخش سراسری این مراسم از تلویزیون آمریکا ، جرمی آیرنزJEREMY IRONS هنرپیشه سرشناس بریتانیایی، درحالی که یکی از این روبان ها را برسینه داشت در برابر دوربین ها ظاهر شد.

الن می گوید: ماحیرت کردیم. البته می دانستیم پروژه خوبی داریم اما فکرش را هم نمی کردیم روزی بتوانیم مردم را راضی کنیم روبان ها را به سینه بزنند. در مراسم جوایز تونی همه آن را به سینه داشتند. سر از پا نمی شناختیم . خوابش را هم نمی دیدیم ابتکار ما درچنین ابعاد وسیعی مورد استقبال قرار گرفته باشد.

به این ترتیب بود که روبان قرمز به سرعت به نماد زیبای یک بیماری زشت مبدل شد.

اما گروه ایدز تجسمی نه از روبان قرمز و نه از هیچ روبان دیگری کسب درآمد نکرده است. پاتریک می گوید : نکته مهم در باره این پدیده این است که خود به خود رواج پیدا کرد. ما آن را برای کسب درآمد درست نکردیم و حتی آگاهانه تصمیم گرفتیم به این ایده جنبه تجاری ندهیم.

پاتریک لحظه ای تأمل می کند وادامه می دهد: خیلی عجیب است که حالا سیاستمداران پلیدی را می بینیم که انواع روبان های سرخ و سفید و آبی را به سینه می زنند و جلوی دوربین ها می آیند. هیچ نمی دانم اینها چطور باب شده است.

پانزده هنرمندی که روبان قرمز ایدز را آفریدند پس از آن کار مشترکی انجام نداده اند .

الن می گوید: ما در مقطعی کوتاه از زمان به هم پیوستیم و پروژه روبان، آخرین کار مشترک ما بود. این که فرصتی به دست آمد تا در یک اثر هنری مهم در دوران پست مدرن سهمی داشته باشیم ، عالی بود.

پاتریک هم می گوید: خیلی سخت است که آدم در مورد چیزی که از اندوه سرچشمه گرفته افتخار کسب کند. کاش می شد همه این افتخار را پس می دادم، ولی این چند سال شیوع ایدز را نمی دیدم . سال هایی که آن همه آدم، آدم های با استعداد ، در بهترین سال های جوانی از دست رفتند. حالا فقط یک نفر از دوستان دوران بیست سالگی من باقی مانده است.

منبع: اینترنت