یکی از دلایل شکست در زندگی زناشویی این است که افراد پیش از ازدواج مکالمه طولانی و جدی با یکدیگر ندارند. در اینجا سوالاتی را مطرح کردهایم که به شما در شناخت بهتر همسر آیندهتان کمک میکند. حقیقتا این سوالات کلید طلایی هستند و اگر شما و همسرتان این نکات را از یکدیگر بدانید امکان شکست در ازدواجتان کمتر خواهد بود.
چه عادتهایی دارد؟
آیا شما سحرخیز هستید؟ همسر آیندهتان چطور؟ چند ساعت در شبانهروز تلویزیون تماشا میکنید؟ آیا طرف مقابلتان آدم ولخرج، مقتصد یا خسیسی است؟ چقدر کار میکند؟ بهتر است بدانید همسر آیندهتان چقدر زمان صرف حمام رفتن، خوابیدن یا کارهای شخصیاش میکند؟ آیا این زمانها با ساعت طبیعی زندگی شما در تداخل است یا نه؟
زبان ابراز عشق طرف مقابلتان چیست؟
وقتی از صمیم قلب به کسی که دوستش دارید حرفهای دلتان را میزنید در او احساس عشق را بیدار میکنید. برخی افراد زمانیکه یک هدیه دور از انتظار از طرف مقابل دریافت میکنند به اوج عشق میرسند. روشی که به وسیله آن افراد به عشق میرسند «زبان عشق» آنهاست. این زبان میتواند تماس فیزیکی، سپری کردن اوقات فراغت با یکدیگر یا کلمات عاشقانه و هدیه باشد. مطمئن شوید که زبان عشق یکدیگر را پیدا کردهاید.
ممکن است شما از آن دسته افرادی باشید که دوست دارید در عمل محبتتان را ثابت کنید . در این صورت با فردی که خواهان ابراز محبت با شعر و کلمات رمانتیک است ، به سختی می توانید به زبان مشترک ابراز محبت برسید.
نظر طرف مقابل در مورد فرزند چیست؟
آیا شما فرزند میخواهید؟ چند تا؟ آیا شما و همسر آیندهتان بر سر تعداد فرزندان موافق هستید؟ بسیار مهم است که هر دو موافق یک نوع روش تربیتی خاص باشید. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که می خواهید فرزندتان بسیار مستقل و آزاد رشد کند ، نمی توانید با فردی که معتقد است باید در تربیت بسیار سخت گیر بود ،بدون بحث و کشمکش زندگی کنید.
روابط خانوادگی او چگونه است؟
خانواده او چگونه هستند؟ افراد خانواده چگونه با یکدیگر رفتار میکنند؟ دانستن این مطالب به این معنا نیست که شما حتما در آینده خانوادهای شبیه خانواده همسرتان خواهید داشت، اما به شما در شناخت بهتر و بیشتر او کمک میکند. بیشتر شخصیت او در همان خانواده شکل گرفته است. همه خانوادهها مشکلاتی دارند ، از ابتدا موضع خود را مشخص کنید ، آیا دوست دارید با آنها بیش از حد صمیمی شوید یا میخواهید فاصله را با آنها نگه دارید؟
طرف مقابل چگونه از پس لحظات سخت بر میآید؟
ازدواج همیشه آسان نیست، اختلاف نظر همیشه وجود دارد. گاهی اوقات شما و همسرتان هر دو خستهاید و به کمی تنهایی نیاز دارید. در کنار مشکلات کوچک مشکلات بزرگ هم به وجود میآید. از دست دادن شغل، بارداری بدون برنامهریزی، سقط بی دلیل جنین، فوت یکی از اعضای خانواده، تصادف ماشین، بیماریهای جدی،... همه و همه مشکلات غیرقابل پیشبینی هستند. آیا شما و همسرتان در مواجه با این مشکلات دلسرد میشوید؟ آیا شما یا همسرتان برای کنترل امور به یکدیگر کمک میکنید؟ آیا یکدیگر را در شرایط سخت تنها نمیگذارید ، حتی اگر زندگی آن طور که تصور میکردید پیش نرفته باشد؟
آیا هر دو اعتقادات مذهبی یکسانی دارید؟
همسر آینده شما ممکن است یا بسیار مذهبی باشد یا اصلا مذهبی نباشد ، اما به هر حال بیشتر افراد حد معقولی از مذهب را در زندگیشان دخالت میدهند. اگر شما و همسرتان اعتقادات مذهبی متفاوتی دارید ، چگونه میخواهید فرزندانتان را تربیت کنید؟ حتما لازم نیست که بر سر کوچکترین مسائل دینی با هم موافق باشید ، اما باید در اصل پیرو یک اعتقاد باشید.
انتظار او از ازدواج چیست؟
از کار خانه گرفته تا حسابهای پسانداز، همسرتان از شما انتظار دارد در زندگی زناشویی چه مسوولیتی داشته باشید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا انتظار دارید یک زندگی زناشویی عاشقانه داشته باشید یا فکر میکنید این کارها مربوط به پیش از ازدواج است؟
هر دو طرف باید منظور و انتظار واقعی خود از ازدواج را بدانند و برای درک انتظارات طرف مقابل کوشش کنند.
اهداف زندگی طرف مقابلتان چیست؟
در لحظاتی که بسیار عاشق هستید و مطمئنید این دختر یا پسر همان است که میخواهید ، فراموش نکنید هدفهای زندگی طرف مقابل را بشناسید. یک سوال قدیمی وجود دارد که همه باید از همسر آینده خود بپرسند: « تو در 10 سال آینده خود را کجا میبینی؟» یا «میخواهی 20 سال آینده چه زندگی داشته باشی؟»
اهداف شغلی طرف مقابلتان چیست؟ کجا میخواهد زندگی کند؟ دوست دارد در جایی ثابت باشد یا هر جا باد میوزد برود؟
البته نمیتوانید همه چیز را در مورد همسرتان بفهمید. گذر زمان شما را پختهتر خواهد کرد و مطالب بیشتری در مورد هم میفهمید. اگر مسائل اصلی و اولیه را از ابتدا درست کنار هم قرار دهید می توانید به داشتن یک زندگی موفق امید وار باشید.
منبع : جام جم - با تغییر و تلخیص
تهیه کننده : داوودی
« من و شوهرم خیلی وقته که با هم اختلافات شدیدی داریم. اما هیچ وقت نتونستم به زندگی بدون او فکر کنم. با اینکه در زندگی با او خیلی عذاب میکشم اما نمیدونم چطوریه که یک جورایی به حضورش عادت کردم و انگار به او وابسته شدم »
آیا میدانید تفاوت عشق و دوست داشتن با وابستگی (عادت) عاطفی چیست؟ برخی از ما پس از مدتی زندگی با همسرمان عادت میکنیم در زمانهایی از زندگی روزمره احساسات و عواطف او را دریافت کنیم و به لحاظ عاطفی و ذهنی تغذیه شویم.
یعنی شرطی میشویم که در کنار او باشیم. لحظات خود را با او سپری کنیم و وظایف خود را در قبال حقوقی که او دارد انجام بدهیم.
در زندگی زناشویی این وابستگی عاطفی میتواند هم مفید بوده و هم مضر باشد. زمانی پیش میآید که همسران به علت همین وابستگی خود را منعطف نموده و قدرت سازگاری را در خودشان افزایش میدهند و ادامه رابطه زناشویی را امکان پذیر و مسامحهآمیزتر میکنند.
اما زمانی هست که اختلافات زناشویی عاملی آسیب رسان برای روان زوجین و حتی کودکان آنهاست. در این زمان است که جدایی و زندگی فرزندان با یک والد زمینه آرامش بیشتری را فراهم میکند.
گاهی پیش میآید که این وابستگی عاطفی مانعی برای تصمیم صحیح زوجین میشود و لذا بنای خانوادهای آسیب پذیر با پایههای صدمه دیده تشکیل میشود و آثار مخربی در پی خواهد داشت.
در آغاز آشنایی دختر و پسر و انتخاب همسر نیز گاهی این اتفاق میافتد. یعنی دختر و پسر بدون افکار منطقی و به لحاظ گرایش به جنس مخالف و عادت بوجود آمده در وجودشان به اینکه در کنارش باشند، فکر میکنند که به طرف مقابل علاقمند هستند و نسبت به او عشقی درونشان به وجود آمده است.
لذا این مسئله خیلی اهمیت دارد که جوانان تفاوت این وابستگی عاطفی را با علاقه و عشق به ویژگیهای مثبت شخصیتی بدانند.
چرا که این وابستگیها حائلی را در جلو چشمان آنها ایجاد میکند که مانع شناخت منطقی با اصول عاقلانه میگردد و آنها قادر به تشخیص نقاط ضعف طرف مقابل نمیشنوند. این است که حاضر نیستند حتی نظرات مخالف و منطقی اطرافیان خود را در مورد شخص مقابل بشنوند و راجع به آن فکر کنند. و متاسفانه اگر هم به مشاوران و متخصصان امر نیز مراجعه می نمایند در اثر این وابستگی روانی پذیرای سخنان علمی و معقولانه او مبنی بر عدم تناسب فیمابین نمی شوند.
لذا اگر چه داشتن حس خوب نسبت به طرف مقابل در جریان انتخاب همسر یکی از ملاکهای قابل اهمیت است، اما باید مراقب باشیم که این احساس مانعی برای شناخت معقولانه محسوب نشود.
تبیان- فهیمه کهتری
ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.
گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتی خلقتی، تو لبریز از عظمتی؛ تو را سپاس می گویم و می ستایمت.
مهربانی و لطافت مادر را بارها یاد کرده ایم و ستوده ایم، ولی من، لحظه های ناب خشم و قهر او را نیز می ستایم؛ لحظاتی که پایم در راه می لغزید و سوی بیراهه می رفتم؛ لحظاتی که دست به خطا می بردم و از سر جهل راه عصیان پیش می گرفتم. نه به کلام او دل می سپردم و نه به نگاه زنهار زده اش وقعی می نهادم. سر در جیب جهالت فرو کرده، راه خود می رفتم و او چون کوهی سترگ، راه بر من می بست. چون رودی خروشان می خروشید، آن گونه که خود را خردتر از آن می دیدم که نافرمانی کنم و چه زود پرده جهالتم دریده می شد و چشم دلم گشوده، و می دیدم که با آن خشم لبریز از مهربانی اش، چگونه راه مرا بر پرتگاه خطا بسته است و آن گاه، فروتنانه به سپاسش می نشستم.
به همان اندازه که مهربانی و لطافت مادر قابل ستایش است، قدرت مندی و استواری او در راه تربیت صحیح کودک نیز قابل تحسین، و شایسته ستایش است. مادر فهمیده و دانا، با جدیت از مشاجره با کودک و یا کوتاه آمدن در مورد خواست های نا به جای او دوری می کند و با قدرت مندی، راه او را بر خطا می بندد و این، بهترین راه برای حفظ سلامت جسمی و روحی کودکی است که نه خوب و بد را می شناسد و نه می تواند بفهمد و بشناسد.
مادر مسلمان، در کنار همه محبت های مادرانه و عاطفه بی پایانی که خداوند به او بخشیده، چون راهنمایی است که کودک را از همان ابتدا با اصول اسلامی آشنا می کند. او با نقل داستان های واقعی یا تخیلی، تذکر گام به گام و بیان کودکانه از واقعیت ها و بایدها و نبایدها، کودک را با رفتاری مطلوب و اسلامی پرورش می دهد، آن گونه که این رفتارها از همان آغاز کودکی در وجود کودک برجسته می شود. چنین مادرانی که راه سعادت را بر روی فرزندان خود می گشایند، شایسته تحسین و پاداش الهی هستند.
در قانون خلقت، هرچه مقام آفریده ای بالاتر است، وظایف او هم سنگین تر می شود. در این میان، زن که به عنوان انسان، جانشین خدا در زمین و به عنوان مادر، پرورش دهنده افراد جامعه بشری است، از مقام بلند و والایی برخودار است. آیت الله جوادی آملی، در مورد عظمت مقام مادر و وظایف او چنین می نویسد: «یک سلسله مسئولیت های پرورشی به عهده مادر است که مرد از آن محروم است. زن حداقل سی ماه یک سری مسئولیت هایی دارد که مرد ندارد. در این سی ماه که کودک مستقیماٌ از مادر تغذیه می کند، مادر مسئول حفظ دو نفر است؛ یکی برای خود و دیگری برای کودک. آیا این عظمت زن نیست؟ این مسئولیتی نیست که ذات اقدس الهی به زن داده است که به زن فرمود: مسئولیت در حفظ اندیشه ها، افکار و عقاید بیش از مرد است. تو مسئول دو نفری. از این رو مواظب افکار و اندیشه هایت باش؛ زیرا که بسیاری از مسائل، از راه اندیشه به فرزند می رسد».
حساسیت مقام زن و دشواری وظایف او، و سنگینی اموری که در خلقت بر عهده او نهاده شده، بسیار دشوار و در عین حال ظریف و دقیق است. توجه مادران به این وظایف حساس، باعث سلامت جامعه بشری است. استاد جواد آملی در این باره چنین می نویسد: «اگر مادری بداند که اندیشه های او در کودک اثر می گذارد، اندیشه ها و بینش های خود را تعالی بیشتری می بخشد، وظیفه مادری تنها این نیست که با وضو بچه را شیر بدهد و (یا هنگام شیر دادن) «بسم الله» بگوید که اینها امور ظاهری و عبادت های ظاهری است؛ بلکه دین می فرماید: مواظب اندیشه های خودت نیز باش».
خداوند در جای جای قرآن کریم، به تکریم و احترام پدر و مادر و احسان به آنها سفارش و در مواردی، احسان به والدین را در کنار عبادت حق ذکر می کند. ولی با همه این توصیه ها، در جایی که از زحمات آن دو یاد می کند، تنها از دشواری هایی که مادر تحمل کرده نام می برد و می فرماید:« ما انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، (خاصه مادر) زیرا مادرش (بار وجود) او را به سختی حمل کرده و به سختی فرو نهاده است.» بله آن جا که سخن از سختی ها و زحمات است، خداوند نام مادر را به صورت مخصوص بیان می دارد تا بلندای حق او بر فرزند، آشکار گردد.
استاد جوادی آملی درباره توجه و اهتمام زنان به امور خانواده و وظیفه حساس مادران می فرماید: «مبادا ارزش های مادی و عادی، مقام والای مادری را به دست نسیان بسپارد و آن را کمتر از سمت های دیگر وانمود کند و خانه داری و مدیریت داخلی خانواده که رکن اصیل جامعه اسلامی است، کم رنگ گردد».
حساسیت وظایف مادر به قدری والا و دقیق است که توجه یا عدم توجه به آن، تأثیر آشکار و عمیقی بر آینده کودک و جامعه می گذارد. در حقیقت، مقام مادری پستی کلیدی در جامعه است.
استاد جوادی آملی در مورد مقام مادر می فرماید: «نه اعضای خانواده مجازند مقام شامخ مادری را تنزل دهند، نه افراد جامعه می توانند منزلت رفیع مدیریت داخلی خانه را سبک تلقی کنند، نه نظام حکومتی و سیستم اداره جامعه حق دارد از بهای لازم آن غفلت یا تغافل کند، و نه خود زنان مأذونند که از شناخت چنین جایگاه رفیعی جاهل بوده و یا تجاهل نمایند.»
خدای متعال در کتاب آسمانی اش، قرآن کریم، در چهار مورد احسان و اکرام والدین را بلافاصله بعد از توحید و عبادت خود ذکر کرده که این نشان دهنده تأکید بر وجوب احترام و احسان به والدین و بزرگ داشت مقام آنان است. افزون بر این، در موارد چندی نیز مؤمنان را به دعا در حق والدین و طلب آمرزش برای آنان توصیه کرده است. ما نیز در این روز بزرگداشت مقام مادر، دست به دعا بر می داریم و از خدای یگانه برای همه مادران مهربان برکت، رحمت و عزت می طلبیم.
مادران اسوه های فداکاری، جلوه های صبوری و آینه های بردباری اند که کودک را از آغاز بودنش در آغوش پر مهر خویش گرفته و در پناه حمایت خود می پرورانند. لحظه ای از فکر کودک خود غافل نمانده و اندکی بی توجهی به او روا نمی دارند. چه زیباست اگر چنین اسوه های صبوری و فداکاری را، گاهِ پیری که نیازمند حمایت و هم یاری اند، با مهربانی و رحمت بپذیریم، دست یاری به سویشان بگشاییم، و مقام بلندشان را پاس داریم.
منبع: