پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

پرتال شخصی میلاد مکرم - مرجع جامع مقالات علمی و گوناگون

برجسته ترین و جامع ترین مقالات علمی و گوناگون ایران و جهان

دل خوش، سیری چند؟

سوال

چند سالی است که در جمع‌های دوستانه و مهمانی‌های کوچک و بزرگ خانوادگی، افرادی که سن و سالی از عمرشان گذشته با حسرت و افسوسی از گذشته‌های نه چندان دوری یاد می‌کنند که مردم زندگی خوب و خوشی داشتند با اینکه امکانات رفاهی به اندازه این دوره در دسترس مردم نبود ولی انگار در زندگی‌ها شادی و خنده و شوخی و صمیمیت، بیشتر رواج داشت.

 

گرفتاری‌ها کمتر بود و مردم این‌قدر غم و غصه نداشتند. الان کمتر کسی در زندگی احساس آرامش و شادی دارد و هرکس به نوعی گرفتار و درگیر است. وقتی بحث به علت‌های بروز این وضع کشیده می‌شود هر کس چیزی می‌گوید. بعضی معتقدند اینها از عوارض زندگی ماشینی است و هیچ راه چاره‌ای ندارد.

 

بعضی دیگر معتقدند مردم گرفتار تجملات و زرق و برق زندگی شده‌اند و سادگی و یکرنگی و صمیمیت قدیم از بین رفته، عده‌ای دیگر که تعدادشان کم نیست معتقدند مردم آنقدر گرفتار خرج و مخارج و مشکلات زندگی شده‌اند که هر کس باید همه ی هوش و حواسش را جمع کند تا بتواند گلیمش را از آب بیرون بکشد و دیگر فرصتی برای خوشی و شادی و لذت بردن از زندگی وجود ندارد.

 

اما به راستی، علت اصلی و ریشه واقعی این مشکل چیست؟ اگر معتقد باشیم اینها از عوارض زندگی ماشینی و رشد و پیشرفت تکنولوژی و افزایش سطح رفاه عمومی است، باید برای همیشه به این وضع عادت کرد ، چون نمی‌توان جلوی پیشرفت و توسعه علم و تکنولوژی را گرفت و هیچکس موافق نیست امکانات رفاهی را ازدست بدهد.

نیلا دل

همانطور که گفته شد ، عده‌ای هم معتقدند بروز این وضعیت به خاطر گرفتاری‌ها و خرج و مخارج زندگی است و رفع مایحتاج و دغدغه آینده زندگی به قدری ذهن مردم را مشغول کرده که کمتر می‌توان به شادی و لذت بردن از زندگی توجه داشت. این حرف از یک جهت درست و قابل تأمل است. ولی نمی‌توان آنرا تعمیم داد. اگر چنین بود، اولاً افرادی که از نظر مالی مشکلی ندارند و توانسته‌اند به قدری سرمایه و امکانات فراهم کنند که بابت آینده‌شان نگرانی نداشته باشند ، باید زندگی شاد و توام با خوشی و آرامش داشته باشند ، طوری‌که فرد هر چه سرمایه‌دارتر باشد ، باید شادتر و با آرامش‌ بیشتر زندگی کند ولی تجربه نشان داده که چنین نیست و بسیاری اوقات در چنین زندگی‌هایی مشکلات و داد و فریاد و ناراحتی‌های عصبی، خیلی بیشتر از زندگی‌های متوسط و معمولی است.

ثانیاً اگر علت بروز این وضعیت نگرانی از آینده باشد، نسل گذشته باید دغدغه‌های بیشتری می‌داشتند، چون قطعاً در آن زمان به خاطر نبود بیمه‌های اجتماعی و حقوق و مستمری‌های بازنشستگی و همچنین تغییرات سیاسی و اجتماعی، دغد‌غه آینده خیلی بیشتر از امروز بود. البته منظور ما این نیست که نگرانی‌های معشیتی و دغدغه‌های آینده زندگی، تأثیری بر آرامش و شادی زندگی ندارد. بلکه برعکس کاملاً تأثیرگذار است. امام صادق(ع) در این مورد فرموده‌اند: «انسان تا آذوقه یک‌سال آینده خانواده‌اش را تأمین نکرده باشد، آرامش ندارد» منظور ما اینست که همه وضعیت پیش آمده  به دلیل فراهم نبودن امکانات و نگرانی از آینده نیست بلکه عوامل بسیار موثر دیگری در این امر نقش دادند.

ما انسان‌ها، هم وجود جسمانی و نیازهای جسمی و معشیتی داریم و هم روح و روان و نیازهای روحی و روانی. همان طور که برآورده نشدن نیازهای جسمانی مثل گرسنه ماندن، بی‌خوابی و بدون همسر زندگی کردن برای انسان مشکل است و باعث برهم خوردن آرامش و آسایشش می‌شود ، برآورده نشدن نیازهای روحی و روانی هم مشکلاتی در پی خواهد داشت.

به نظر ما یک نکته اصلی و شاه کلید طلایی در این بین فراموش شده که با توضیح یک مقدمه، آنرا بررسی خواهیم کرد احتمالاً با خواندن چند جمله اول این مقدمه ، تصور می‌کنید می‌خواهیم باز هم حرف‌ها و نصیحت‌های تکراری را بازگو کنیم ولی تلاش کرده‌ایم این موضوع را از دریچه دیگری مورد بررسی قرار دهیم.

ما انسان‌ها، هم وجود جسمانی و نیازهای جسمی و معشیتی داریم و هم روح و روان و نیازهای روحی و روانی. همان طور که برآورده نشدن نیازهای جسمانی مثل گرسنه ماندن، بی‌خوابی و بدون همسر زندگی کردن برای انسان مشکل است و باعث برهم خوردن آرامش و آسایشش می‌شود ، برآورده نشدن نیازهای روحی و روانی هم مشکلاتی در پی خواهد داشت که باعث می‌شود آرامش و آسایش انسان به مخاطره بیفتد. ولی به دلیل اینکه نیازهای غریزی مثل خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشاندن بدن از سرما، شرط حیات و ادامه زندگی است، توجه به این نیازها در انسان بسیار قوی‌تر است. اما اگر همه توجه انسان به رفع این نیازها معطوف شود و جنبه دیگر وجودش را فراموش کند ، اسباب افسردگی و ناراحتی و پریشانی را برای خودش فراهم آورده و در بسیاری از اوقات دلیل این افسردگی‌ها و ناراحتی‌ها را نمی‌داند و اغلب اوقات عوامل دیگر را باعث بروز این وضعیت تلقی می‌کند.

 

با توجه به این موضوع برای بر طرف کردن نیازهای روحی و روانی چه باید کرد تا به آرامش و آسایش و لذت بردن از زندگی نائل شد؟ همانطور که بارها و بارها شنیده‌اید عبادت و نیایش در این راه موثر است ولی منظور ما چیز دیگری است که به امید خدا در قسمت بعد به آن خواهیم پرداخت.

 

تبیان- احسان رادمند

به محبت ، نیازمندیم

دست

در قسمت قبل گفتیم که روح انسان هم، مثل جسم او نیاز به تغذیه و استراحت دارد و مثل بدن، روح را هم باید از خطرات و آلودگی‌ها حفظ کرد. گفتیم که روح و روان انسان، با ایمان واقعی و آگاهانه و مطالعات سودمند و کسب علم و معرفت و دانش، تغذیه می‌شود. حضرت علی (ع) در این مورد فرموده‌اند: «روح و جانتان را با مطالب عملی جدید ، تکمیل کنید چون همانطور که بدن‌ها به خوراک احتیاج دارند ، روح و روان هم به خوراک احتیاج دارد.»  

ما انسان‌ها نیازمندیم محبت کنیم و مورد محبت قرار بگیریم. بنابراین باید مراودات و تعاملات و همکاری‌هایمان با همدیگر را طوری شکل دهیم که توأم با صفا و صمیمیت و مهربانی باشد.

خوشبختانه به خاطر رشد فکری جامعه ، اکثر مردم نسبت به این موارد آگاهی دارند. ولی آنچه غالباً مورد غفلت واقع می‌شود این است که ما انسان‌ها نیازمندیم محبت کنیم و مورد محبت قرار بگیریم. بنابراین باید مراودات و تعاملات و همکاری‌هایمان با همدیگر را طوری شکل دهیم که توأم با صفا و صمیمیت و مهربانی باشد. این همان چیزی است که نسل جدید ، به خصوص در جوامع شهری به آن نیازمند است. محبت کردن به دیگران، سرزدن به آنها، جویای احوال بستگان و همسایگان و دوستان و برادران شدن و برقراری روابط توأم با مهربانی و صمیمیت و رعایت حقوق آنها، از سنت‌های حسنه و سفارش شده‌ای است که به تدریج در حال بی‌فروغ شدن و فراموشی است. باید گفت متاسفانه رواج این وضع باعث می‌شود زندگی‌ها سخت‌تر و سردتر و توأم با گرفتاری و ناراحتی بیشتر شود.

امام رضا(ع) در این مورد فرموده‌اند: « مردم تا وقتی همدیگر را دوست داشته باشند و حق هم را در نظر داشته باشند. مشمول لطف و رحمت الهی خواهند بود».

 بدیهی است مصادیق لطف و رحمت الهی می تواند افزایش برکت درزمان، اصلاح امور و بر طرف شدن گرفتاری‌های زندگی باشد.

 

متاسفانه شاید برخی از کودکان و نوجوانان و احیاناً بعضی از جوانان مخصوصاً در تهران به یاد نداشته باشند که تا همین چند سال پیش مهمانی رفتن و دعوت مهمان به منزل و شب نشینی و دید و بازدید و عیادت از بیماران آشنا، جزو امور جدایی ناپذیر زندگی بود. گردش‌های کوتاه مدت یک یا دو روزه چند خانواده در کنار هم و رفتن به نقاط خوش آب و هوا و سرزدن‌های گاه و بیگاه اقوام و دوستان به یکدیگر، تا همین چند وقت پیش رواج فراوان داشت.

 

قبلاً گفتیم که روح و ذهن انسان، مثل جسم او علاوه بر نیاز به تغذیه، نیاز به استراحت و فراغت هم دارد. همین مهمانی‌های کوچک و بزرگ و گردش‌ها و تفریحات دست جمعی- به شرط آنکه گناه آلود یا مقدمه‌ای برای گناه نباشد- باعث استراحت روح و ذهن و روان آدمی خواهد شد. حضرت امام علی‌(ع) در باره این موضوع فرموده‌اند: «شادی و تفریح، وسیله انبساط و نشاط روح و ذهن آدمی است». کارهای تفریحی، ارزش اقتصادی ندارند ولی روی فعالیت‌های اقتصادی و وظایف اجتماعی اثر بسیار مفید و کارآمدی دارند و آدمی برای کار و تلاش آماده می‌شود.

 

 امام صادق (ع) فرمودند: «خوبست انسان عاقل بخشی از اوقاتش را برای ملاقات با اقوام و دوستان با ایمان و سلیم النفس اختصاص دهد و بخش دیگری از اوقاتش را به تفریحات سالمی که حرام خدا در آن نباشد اختصاص دهد، انجام این برنامه‌ها، در انجام کارهای روزانه به انسان کمک می‌کند»  .

احتمالاً شما هم این امر را تجربه کرده‌اید که بعد از هر مهمانی یا مسافرت و تفریح ، احساس خوب و مطبوع توأم با آرامشی به انسان دست می‌دهد و با روحیه بهتر آماده انجام کارهای روزمره‌اش می‌شود. علاوه بر این، رفت و آمد با اقوام و ایجاد مراودات صمیمانه و دوستانه با آنها فواید و اثرات گرانبار دیگر هم دارد. به عنوان مثال، همین روابط با اقوام و بستگان باعث می شود بین کودکان و نوجوانان و جوانان فامیل رفاقت و دوستی ایجاد شود و این گروه‌های سنی از رفاقت غریبه‌ها بی‌نیاز شوند و تحت تاثیر رفاقت‌ها ی مخرب و زیان آور و خارج از نظارت خانواده‌ها قرار نگیرند و بچه‌های هر خانواده، هماهنگ با فرهنگ و آداب و رسوم آن خانواده، تربیت شوند که همین امر بسیاری از تنش‌های بین والدین و فرزندان را کاهش می دهد. یکی دیگر از فواید ارتباطات خانوادگی با اقوام اینست که در همین رفت و آمدها و هم‌نشینی‌ها، افراد با هم درد دل می‌کنند و از مشکلات و گرفتاری‌هایشان حرف می‌زنند و به اصطلاح غم و غصه‌هایشان را سبک می‌کنند و از تجربیات هم بهر‌ه‌مند می‌شوند.

 

شاید جالب باشد بدانید در بسیاری از همین مهمانی‌ها و شب‌نشینی‌ها و گردش‌های چند خانواده در نقاط خوش آب و هوا، ماجراهای جذاب و جالبی اتفاق می‌افتاد که  تبدیل به خاطرات خوب و شیرین می‌شد که در ذهنشان به یادگار می‌ماند. به دلیل همین خاطرات خوب و زیباست که قدیمی‌ترها هر وقت فرصتی دست بدهد با حسرت و اندوه از آن دوران یاد می‌کنند.

 

تبیان - احسان رادمند

چگونه مثبت اندیش باشیم ؟

چگونه مثبت اندیش باشیم ؟  

 

چگونه مثبت اندیش باشیم ؟  

 

در این مقاله قصد داریم راه های تقویت تفکر مثبت را بیان کنیم :

 

همانطور که گفته‌ شد افکار از چنان قدرتی برخوردارند که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابر‌این باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دست یابیم.

 

1- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.

2- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.

3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.

4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»

5- افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.

6- با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.

7- هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم.

8- از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.

9- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.

10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.

11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.

12- به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.

13- به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.

14- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.

15- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.

16- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)

17- از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.

18- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.

19- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.

20- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.

21- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.

22- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.

23- از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.

24- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.

25- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.

26- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.

27- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.

28- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.

اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند. فقط باید این شعار را فراموش نکنیم:

              « اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی‌مان متحول می‌شود »

 
بنابراین اجرای راهکارها را از همین حالا شروع کنیم و آن را به فردا موکول نکنیم، زیرا ممکن است فردا هرگز نیاید- بخش خانواده و زندگی - تبیان

 

پایان